حالات مردان بعد از خیانت دستخوش چه تغییراتی می شود؟

38 دیدگاه. ارسال دیدگاه جدید

• 

  Nurse

  بهمن 20, 1399 05:32

  ممنون از مقاله های مفیدتون.من و همسرم ده سال هست که ازدواج کرده ایم و دو فرزند داریم.من از لحاظ مالی و حقوق از همسرم بهترم و همیشه ایشون رو حمایت می کنم.متاسفانه ایشون خیلی عصبی و لجباز هست البته بچه طلاق هستن.تا یه مشکلی پیش میاد بد رفتاری و بد دهنی می کنه و از خونه میره بیرون حتی اگر نیمه شب باشه و گاهی تا یک روز برنمی گرده.من متوجه شدم که بعضی پیامها و تماسها رو از گوشیش پاک می کنه.البته ۳ سال پیش متوجه شدم واسه منشی دفترش خودش رو مجرد جا زده و وقتی من متوجه شدم گفت به خاطر کارم مجبور بودم.چند روز پیش جرو بحثی بینمون پیش اومد و ایشون مثل همیشه ساعت ۲ شب رفت بیرون و تا صبح نیومد.من تا چند روز هیچی نگفتم حالا دیشب میگه من همینم ممکنه بدتر هم بشم خونه مجردی دارم و درخواست طلاق هم دادم.اگر می خوای پیگیرش نباشم منو عصبانی نکن.موندم که چکار کنم؟

  پاسخ
• 

  کاربر محترم

  بهمن 29, 1399 09:10

  بسیار آموزنده بود و خیلی از چیزهای که بیان شده بود رو تجربه کرده بودم و حقیقتا مطالب کاربردی است سپاس

  پاسخ
  • 

    Najwa

    مرداد 5, 1401 01:37

    ندارم

    پاسخ
    • 

      ناشناس

      مهر 17, 1402 09:20

      سلام من عاشق خانمم هستم دیوانه وار اونم خیلی دوستم داشت یک مدت مجبورشدم ازش دورباشم تازنگ میزدم قربون صدقه هم میرفتیم از انگشتان پایش تا چشمان قشنگش زیادباهم حرف میزدیم خلاصه یه مرتبه بالحن خیلی بد وتندی جواب میداد ومیگفت هیچ خبری نیست چرازنگ زدی امروز دیگه بهم زنگ نزن خلاصه یک هفته هم دخترم گذاشت خونه پدرم وتنها در خونه بود همین مدت تنها که حوصلش بایدسرمیرفت بامن باتندی برخوردمیکرد ومیگفت چرازنگ زدی امشب دیگه زنگ نزن ومیگفت الان خودم تنها هستم حوصله ندارم الان ده ساله دارم دیونه میشم بعدکه اومدم خونه خیلی بد رفتاری بامن میکرد وحشتناک از لحاظ زناشویی اذیت میکرد شب بین دو تا بچم میخابید و می‌گفت مریض هستم باوجودی که دروغ می‌گفت یک شبی بهش گفتم یک کاربدی کرده ای حواست باشه یک مرتبه ترسید و رنگش سفید شد مثل گچ تازه دخترم هم بهم خواست چیزی بگه ۴سالش بود دیگه نگفتش من میدونم بهم خیانت کرده مطمعن هستم .اماچرامن که خیلی دوستش داشتم ازلحاظ مالی پول لباس طلا امکانات خوب برایش کم نمیگذارم خانواده خوب و با عابرویی دارند نمیتونم ازش جدابشم .یک موقعی ازش خاستم بیا اتاقم حرف خیلی زشتی بهم زد تا روزی که بمیرم فراموش نمیکنم اصلا الکی بامن قهربود هیچ صحبتی بینمون نمیشد البته اون نمیخاست.دکتر کمکم کن ایادوباره بهم خیانت میکنه؟بالای ۴۰سالشه هنوز جلوی خودم باوجود هشدارزیاد نگاه میکنه حتی چندبار در ماشین به طرف مقابل لبخند میزنه که درجا آب میشم که نمیتونم به روی خودم بیارم دکتر با این حرکات من مطمعن هستم بهم خیانت کرده شما چطور فکرمیکنید؟ من برای خانوادش ناراحتم چون پاک تحویلم دادند افسرده شده ام هیچ جایی مسافرت و مهمانی نمیروم چون دوستش داشتم .تنها ارزویی من دوست دارم خیانتش دروغ باشه برام قسم میخوره میگم ثابت کن حرفش میخوره.موقعی که بهش میگم چرا خیانت کردی کم میاره .خدایا کمکم کن از خیانت میترسیدم اخر به سرم اومد.

      پاسخ
• 

  مریم

  اسفند 29, 1399 04:38

  سلام.من یازده سال هست ازدواج کردم و حقیقتا از هر لحاظ نسبت به همسرم موقعیت بهتری دارم یکسالی میشه حس کردم رفتارش تغییر کرده تا اینکه توی گوشیش دیدم با خانمی مدتهاس مشغول چت، ابراز علاقه و …بوده من بلافاصله ازش خواستم از منزل بیرون بره که دو هفته میشه رفته و ابراز پشیمانی هم نمیکنه فقط توجیح بچگانه که قصدم کمک به اون خانم بوده حالا هردو ارتباطمون رو قطع کردیم خودم تصمیم به جدایی دارم ایا انتخاب درستی میکنم؟!!

  پاسخ
  • 

    شهرزاد

    فروردین 21, 1400 22:12

    سلام.من ۷ سال هست که ازدواج کردم همسرم ۳۵ سالشه من ۲۱ سالمه و بخاطر جو بد خانوادم تو سن ۱۴ سالگی تن به ازدواج دادم.از همون روزای اول با بداخلاقی بددهنی لجبازی دست بزن و مستبد و مرد سالار بودن همسرم روبه رو شدم و روزای خیلی سختی رو گذراندم.همسرم به شدت خودش رو بالاتر از من می‌دونه و مدام منو تحقیر و سرزنش میکنه منم نمیدونم چه جوابی بهش بدم…الان چند ساله که خیانت میکنه بهم و منم بخاطر دخترم موندم چون هیچ حمایتی از سمت خانوادم ندارم…همسرمو دوس ندارم خیلی وقته از چشمم افتاده اصلااااا و ابداااا هم از کاراش پشیمون نیست و منو تحت فشار میذاره که رضایت بدم زن دوم بگیره… درسته منم خصلتای بد دارم ولی با تلاش خودم درستشون کردم ولی همسرم هیچ تلاشی برای احیای زندگیمون نمیکنه…متاسفانه نه خودش میاد پیش مشاور نه میزاره من برم خواهش میکنم راهنماییم کنین من چیکار کنم درموندم

    پاسخ
    • 

      شیلا

      فروردین 11, 1401 12:27

      زرتشت بزرگ ، فرمود ، مردان از کودک !کودکتر و زنان شایسته ی کودکیاری اند
      درود بانو
      بانوی گرامی ، فرمودید هر مشکلی در خود داشتید را رفع کردید اما همسرت تغییر نکرده ،نکته اول ،شما و همسرت دو همسفر در زندگی هستید ، اگر همسفر ادم تمایل به همراهی نداشته باشه ، مطمئن باش که بعد از یک مدت کوتاه که همه چی براش عادی شد ، به سفر ادامه نمیده ، اما اگر دلیل سفر، فقط تو باشی ،باهات ادامه میده ، حالا بگو دلیل اینکه همسرت ازت جدا نشده و اینکه ازت اجازه میخواد تا ازدواج دوم بکنه ، چیه ؟ باهات ادامه میده چون دوستت داره ، ازدواج دوم هم برای ترساندن شما ، دریافت حس حسادت زنانه ات،دریافت توجه و محبت شماست ، خودت نوشتی به همسرت بی تفاوت شدی ، باور کن بدترین سم یک رابطه ،بی تفاوتی یکی از طرفین هستش
      مورد بعدی در مورد روابط زناشویی اکثر زنان ایرانی یک نکته غم انگیز وجود داره و اون هم اینه که اکثرا (نسل دهه شصت ،هفتادی) همیشه توقع دارند رابطه حتما با مرد درخواست ، ابراز و شروع شود ، چرا گاهی زن به شوهرش ابراز تمایل نکند ، این موضوع انقدر برای مرد جذاب است که بهدنبال چنین هیجانی به خیانت کشیده میشوند ، مردان دوست ندارند با یک جنازه سرد در سکوت سکعس کنند ، انان به دنبال لذت بردن پارتنر جنسی خود هستند زیرا حس رضایتمندی زن ، حس مردانگی او را بالا میبرد ، دلیل اینکه بیشتر مردان متاهل در ایران به دیدن فیلم های زننده و دروغ پورن علاقه دارند ، شاید این باشد که انان شریک جنسی رویایی و عجیبی را میبینند که هیچگاه همسرشان چنین نبوده ، رک بگم یه زن برای شوهرش و فقط برای شوهرش یک پورن استار خصوصی تاپ باشد اگر بلد نیستی ، از او بپرس چه چیزی را دوست دارد ظاهرت باید تمیز و برازنده باشد هنگام ورود همسرت بهترین را تنت کن ، ارایشی زیبا کن ، با لبخند به استقبالش برو و بگو دلتنگش بودی ، اشپزی ، شستشو ، کارهای منزلت رو قبل از امدنش تمام کرده باشی ،نزدیکش باش ، لمسش کن ، ابراز علاقه کن او تنها کسی است که ثانیه های عمرتان را باهم سپری میکنی ، برای شوهرت ،مادر نباش اما برایش مادری کن ، عاشق باش کدام موجودی در دنیا هست که در مقابل محبت و توجه ،با شما دشمنی کند ؟؟؟؟؟؟؟؟
      نکته پایانی مردانگی و غرور مردتان را له نکنید ، اورا مقایسه نکنید ،حتی با پدرش ، قدردان کوچکترین تلاشش باشید ، روابط زناشویی دو طرفه و جذابی برایش ایجاد کنید ، بی احترامی و فحاشی به او و خانواده اش نکنید ، اراسته و زیبا و خوش لباس و جذاب باشید گاهی در خواب او را مانند کودکت نوازش کن ، نقش همسری خودتان را لگد کوب نقش مادری نکنید ، زیرا همسر خوب نباشی مادر مناسبی نخواهی بود اگر چنین بودی و همسرت دیگر کسی جز تورا دید یا اینکه باز هم بی مهر و خشن بود ، به افرینش خدا شک کن ، محبت شیر نر رو مثل بچه گربه نرم میکنه ، گیاه با توجه ، رشدش خوب میشه ، امتحان کن و از خدا مهر و عشق شوهرت خواهان باش
      دنیا محل بده و بستان است. ، باید بپردازی تا دریافت کنی
      کامروا و شاد باشی. شیلا

      پاسخ
    • 

      ناشناس

      تیر 2, 1401 12:16

      سلام لطفا روی تفکر و باور مثبت کار کنید تو قلب و دهنتون به همسر ایده آلتون و ویژگیهایی که دوست دارین فکر کنید . به سمت همسرتون حس و انرژی خوب بفرستین ، به مرور تغییرات مثبت رو در همسرتون و زندگیتون میبینین. خودتون رو دوست بدارید. تا دیگران هم شما رو دوست بدارند

      پاسخ
    • 

      الیسا

      دی 14, 1401 14:46

      دقیقا مثل زندگی من خیلی ناراحتم نمی دونم چه کنم درکت فقط میکنن اگه پشتوانه خانوادگی داشتم ترکش میکردم اما کسی حمایتم نمیکنه ی دختر ۲ ساله هم دارم نمیخوام خونه برای دخترم متشنج بشه فقط دعا میکنم و سرم و با چیزهای دیگه گرم میکنم چون تا خرف میزنم شروع به داد و بیداد میکنه طلبکارم‌هست

      پاسخ
• 

  مژگان

  فروردین 4, 1400 00:17

  سلام من 34 سالمه و شوهرم 41 سال حدود 19 سال ازدواج کردیم پسر دایی من هستن با عشق شدید منو انتخاب کرد اما در دوران عقد با وجود دوست داشتن زیاد فقط از رابطه اش با زن ها صحبت میکرد بعد از ازدواج هم از زن ها صحبت میکرد و هم رابطه داشت مرد شوخ طبعی هست و چرب زبان خوب بلده مخ زن ها رو بزنه کارش آزاده و تقریبا زنانه لباس فروشی و لوازم آرایش گرفته تا الان ک تولیدی خیاطی زده در این 19 سال بیشتر از صد دفعه ب هر شکل ازش خیانت دیدم و هر بار اول انکار میکرد و وقتی مدرک نشون میدادی معذرت خواهی میکرد و دوباره ادامه میاد نا گفته نمانده ک من 15 سالم بود ازدواج کردم هم از نظر ظاهر و هم از نظر خانه داری هیچ کمبودی ندارم و همیشه میگه تو زن کامل نجیب و خوبی هستی سه تا دختر دارم بزرگه 16 سال داره ک کاملا از فساد پدرشوهر خبر دارن و بارها دعواش کردن من از هر راهی پیش رفتم امااصلا ترک عادت نمیکنه تقریبا همه فامیل هم خبر دارن چون واقعا شورش در آورده نمیدونم چکار کنم بخاطر زندگیم دخترام صبر میکنم اما از استرس ناراحتی بیمار م شب و روز ندارم خواهش میکنم کمکم کنید اصلا ب روان شناس و مشاور هم اعتقادی نداره با اینکه اخلاقش اینطوره اما نسبت ب من و دختراش متعصب و شکاک هست ممنون میشم از این مشکل ک دارم راهنماییم کنید

  پاسخ
• 

  مژگان

  فروردین 4, 1400 00:33

  من از لحاظ عاطفی ب شوهرم میرسم اما وقتی خیانت میبینم طبیعی ک ازش فاصله میگیرم الان ک دیگه خیانت زیاد شده و حتی با زنهای بالای 50 سال هم رابطه داشته حالم بهم میخوره کنارش بخوابم یا باهاش رو در رو بشم نمیتونم هم حرف از طلاق بزنم بخاطر دخترام من خیلی سر درگم هستم نماز و روزه میخونه ب فقرا کمک میکنه و ب اندازه ی ملا از دین و ایمان حرف میزنه اما این رفتار زشت و هم داره من خواب ازش جدا کردم چون واقعا نمیتونم تحملش کنم هر بار ب من قول میده ب اهل بیت و قرآن قسم میخوره ک تکرار نمیکنه و بعد از چند روز .روز از نو روزی از نو.در ارتباط با زنها فهمیدم ک آگه جایی بخوان برن آنها رو میرسه اگر با شوهرشان مشکل دارن ب دعا نویس میره آنقدر قربون صدقه زنها میره و بارها ویس هاش شنیدم ک بیتابتم عاشقتم فدا ت بشم و این حرفا ب زنها میزنه برا ی مدت لباس خواب میفروخت برا ی مدت هم خودش دعا نویس کرده بود و زن ها رو جذب خودش میکرد چی بگم انگار بیمار روانی هستش کمک لطفا خواهش مبکنم

  پاسخ
  • 

    شیلا

    فروردین 11, 1401 12:55

    درود خواهر گلم
    دلیل اینکه همسرت دپست داره زنها به سمتش بیایند یا بهش توجه کنند ، میتونه یک نوع خلا عاطفی یا عدم توجه به کارهای او از طرف خانواده اش و یا شما باشد ، مردها عاشق این هستند که زنان انان را ببینند ، تحسین کنند و قدردان انها باشند ، عزیزم رفتار و خطاهای همسرما ، ایینه ای از ماست ، مشکل رو کجا میبینی ؟ایا خودت رو بی نقص میبینی ، این مسایل همیشه دو سویه است ، نمیشه یکطرفه به قاضی رفت ، سعی کن عصبی نشی سخته اما به یک نکته همیشه دقت کن ، شما انقدر محترم و عزیز همسرت هستی و بودی که در بین این همه زن ، شما تنها شریک و همسفر ش شدی ،زنان دیگر فقط حکم رمز یکبار مصرف رو دارند بعد از مدت کمی باطل میشن ، چرا رخت خوابت رو جدا کردی ، اگر واقعا به دنبال زندگی ، دخترهات هستی ، سعی کن دنبال حل باشی نه اینکه مسیله رو پاک کنی ، دختراتم این نوع رفتار غیر منطقی رو یاد خواهند گرفت ، عزیزم ببین چه رفتاری ، چه عاملی در زنان دیگر باعث جذب همسرت میشه ، مشکل پیدا میشه اما حق نداری گناه همسرت رو با جدا کردن بسترهاتون از هم ، پای خودت بنویسی ، عزیزم میدونی شیطان رجیم قسم خورد که از زمان شروع عقد و نکاح هر راهی خواهد رفت ، تا طلاق پایان ، زندگی عاشقانه زن و شوهر باشد ، سعی کن وقتی از زنان دیگر حرف میزنه ، باهاش بخندی و شوخی شوخی بگی ،ای بابا این رمز موقت هم باطل شد ، بی تفاوتی شما نسبت به حرکات و رفتارش نسبت به سایر زنان ،برای شوهرت هم سنگین است و هم عجیب ، در ضمن حتما با روانشناس و مشاور در تماس باش ، در مورد روانشناسی همسرت ، خود پزشک راهکار خواهد داد جهت ملاقات با ایشان چکار کنی ، به خدا توکل کن و با ایمان از او بخواه زهر خیانت رو از دل همسرت پاک کنه و صبر شما رو بیشتر کنه ، اجازه نده روابط دختران با پدر، دستمایه روابط شما شود به امید من

    پاسخ
    • 

      زهره

      خرداد 29, 1402 16:33

      سلام شمایی که میگی مردا از خلا احساسی خیانت میکنن زن ها هم از خیلی خلا ها میتونن خیانت کنن رابطی نداره خیانت چهارچوب و قوانین ازدواج رو میشکنه عین قتل میمونه شمایی که احساس خلا میکنی جدا شو بعد برو هرکاری دوس داری بکن این که دلیل نمیشه بگی چون محبت میخواد خیانت کرده برو محبت کن! زن ها هم احساسشون از بین بره نمیتونن محبت کنن
      دلایل برای ازدواج نکردن
      فقط عشق کافی نیست
      اگه این ویژگی هارو دارید لطفا ازدواج نکنید و مجرد بمانید
      اگر در زندگی هدف ندارید
      برای فرار از تنهایی یا پر کردن جای خالی کسی
      اگه فردی وفادار متعهد و راستگو نیستید
      اگه توان مالی برای سرپرستی یک خانواده رو ندارید
      اگه مسئولیت پذیر نیستید
      اگه به برابری زن و مرد اعتقاد ندارید و افکار قدیمی مرد سالاری دارید
      اگه بیش از اندازه به حمایت خانواده وابستگی دارید
      اگه فقط دنبال زیبایی و رابطه جنسی هستید
      اگه گمان میکنید از سن ازدواجتان میگذرد ولی به بلوغ ازدواج نرسیدین
      اگه میخواهید طرف مقابلتان را تغییر دهید

      پاسخ
  • 

    مهناز عباسی

    تیر 11, 1402 15:02

    لطفا راهکار جدید برای زندگی با مردان خیانت کار بدهید

    پاسخ
• 

  ساناز

  فروردین 12, 1400 05:15

  سلام ممنون از مطالبتون واقعا جانع و کامل.
  من و همسرم ۱۱ سال پیش با وجود مخالفت خانواده ایشون با هم ازدواج کردیم. همدیگ رو دوست داشتیم و واقعا هم جنگیدیم با هم درکنار هم ب مشکلاتمون غلبه کردیم.
  اما داستان ما برمیگرده ب بعد از تولد اولین بچمون چند ماه متوجه خیانت ایشون شدم کاملا اتفاقی. من بعد خوندن مقالتون احساس میکنم اون خلاء عاطفی باعث خیانتش شده.
  اول ک فهمیدم انکار میکرد بعد ک قبول کرد و معذرت خواهی تا چند بار این داستان پیش اومد تا من قهر کردم و ایشون با کلی ابراز پشیمونی برم‌گردوند. و یک سال و نیم ب هیچ عنوان سمت خیانت نرفت و من درین مدت ب طور ناخواسته باردار شدم و چون دیر فهمیدم کاری نمیشد کرد.
  من چون از زمان بعد زایمان اولم خاطره خوبی نداشتم هراس خیانت داشتم و با وجود دوتا بچه شیر ب شیر و خستگیاش تلاش میکردم شوهرم دچار هیچ خلائی ب اصطلاح بهونه ای نباشه. و واقعا زندگیمون داشت درست میشد من هم کنار اومده بودم تا یوقت باز هم بطور اتفاقی متوجه خیانتش دووووباره با همون زن ک خودش هم متاهل و بچه دار بود شدم. شوهرم قسم میخورد ک بیگناهه و اون زن هربار دوباره بهش پیام و زنگ میزده و البته وسوسه شده دراخر. ک این بار من ب هیچ عنوان نمیخواستم کوتاه بیام و نمیشد ب خانواده ایشونم تکیه کرد و شکایت کردم. ک همسرم رفت با کسی ک خعلی رودربایسی داشت صحبت کرد و اورد برای پادرمیونی در همین حین متوجه شدیم اون خانم ب منزل پدرشوهرم رفته و کلی حرف الکی زده ک این داستان فاش شد تو خانواده همسرم و خداشکر خانواده شوهرم ب هیچ عنوان پشتم رو خالی نکردن و رفتار پسرشون رو تایید نکردن حتی گفتن اگ تایید بشه این مسئله جایی تو خانواده نداره. ک شوهرمنم دید اینجوره رفت با همسر اون خانم صحبت کرد ک دست از زندگیش برداره ک باز خانمه حرفای غیرواقعی تری زده بود ک یکی از اقوام همسرم رفته بود با اون خانم و همسرش صحبت کرده بود و واقعا هم مشکل اون خانم بود بحدی وقیح بود … ! حتی گفته بود من تو خیابون زدمش درصورتیکه من اصلا ندیدمشششش تاحالا.
  خلاصه اینک برای موندنم گفتم باید حق طلاق داشته باشم اگ واقعا مطمئنه ک انجام نمیده تا شکایتم رو پس بگیرم. البته مخفیانه رفتم شکایت رو پس گرفتم و قاضی بهم گفت پیگیر حق طلاقت باش و نگو ک شکایتو پس گرفتی .
  و من در بهبوهه این کشمکش ها‌متوجه شدم اون خانم شماره همکار شوهرم رو داره و بهش زنگ زده صحبت کرده دوسشم ب شوهرم انتقال داده .
  شوهرمن هنوزم حتی یک درصدم علاقش بمن کم نشده هم بمن هم ب بچه ها. و واقعا ابراز پشیمونی و سعی در درست کردن رابطه داره . ولی متاسفانه انقدر هزینه مشاوره زیاده ک نمیتونیم بریم.
  هنوز بعد گذشت چند ماه من نمیتونم ببخشم در قلبم. این رو رفتارم با بچه ها و عدم صبر و تحملم نشون داده میشه . و گاهی میگم کاش جدا میشدم‌تا بچه ها اسیب نبینن.
  نمیدونم چیکار کنم ….

  پاسخ
  • 

    اولیسا

    دی 14, 1401 15:01

    ساناز تو چه کردی در آخر منم هم دقیقا مشکل تو رو دارم ی دختر ۱ سال و نیمه دارم یک زن متاهل سن بالا شوهرم رو ول نمیکنه رابطه شون کاری بود حالا به خاطر پول هی به شوهرم ابراز علاقه میکنه منم خیلی جنگیدم اما فهمیدم بعد هر جنگ ما اون زن برای شوهرم عزیزتر میشه انگار چشمهای شوهرم و کور کرده دو پسر و عروس داره همسر دوم داره که کلی ازش عکس میزاره تو اینستاش اما شوهرم برلش مهم نیس نمی دونم دیگه چه رفتاری کنم

    پاسخ
• 

  ع

  فروردین 12, 1400 19:20

  سلام چ ا از خیانت خانمها د. مطلب ، حرفی زده نشد؟

  پاسخ
  • 

    ناشناس

    فروردین 20, 1400 01:56

    سلام تو روخدا،شما روانشناسها، بلایی که در مورد اعتیاد سر جامعه آوردید و گفتید اعتیاد بیماری رو سر خیانت هم نیارید هر دوی اینها به نظرم از ذات بد این افراده و هیچ توجیهی نداره اصلاً بیمار نیستند بلکه دنبال لذت بردن بیشتر از زندگیشون هستند ،آدمهای خودخواهی که به قیمت نابودی اطرافیان دنبال کیف خودشونن ،خواهش می کنم لفظ بیمار رو برای این دو دسته استفاده نکنید اونها حق ندارند خیانت کنن بلکه چه زن و چه مرد اصلاً به هر دلیلی وقتی نمی خواد با همسرش زندگی کنه جدا شه و بعد هر غلطی می خواد بکنه ،زندگی زناشویی تعهد می خواد

    پاسخ
• 

  م

  فروردین 20, 1400 01:00

  سلام من 20سالمه تازه نامزدشدم راستش هنوزاعتمادکامل ازش ندارم احساس میکنم بهم خیانت میکنه رفتاراش برام عجیبه چندان اهمنیتی بهم نمیده وقتی بهش میگم گوشیتوبده نمیده بعدهم که بهم میده زودازم میگیره ل طفاراهنماییم کنیدتجربه زیادی ندارم ممنون میشم

  پاسخ
  • 

    م

    فروردین 20, 1400 11:40

    سلام مجددببینیداقای عباسی ایشون تظاهرمیکنه که من تورودوس دارم ولی دوس داشتنی نمیبینم چون نمیدونم بهش درددلماموبگم همش میگه تومریضی توهمش ناراحتی گریه…عصبانی میشه بعدهم جوابمونمیده ولی قبلاهم دوتانامزدداشته که خیلی پیشم ازیکی حرف میزنه اینطوری بوداونطوری بودبهترازتوبودپیشمونم فلان حالامن بحث روزیادنکنم چون حرف زیاددارم دیگه همین بسه لطفا میخوام تصمیمم نهاییم روبگیرم ممنون میشم کمکم کنید..

    پاسخ
  • 

    اولیسا

    دی 14, 1401 15:11

    ببین به هیچ عنوان با هاش ازدواج نکن تمام حالات و رفتار الانش تو زندگی مشترکتون صد برابر میشه و قربانی میشی الان خدا نشونت داده بهتر جده شید تا با ی بچه هیچ آدم خیانتکاری تغییر نخواهد کرد از حمله همسر من

    پاسخ
• 

  نیاز

  فروردین 20, 1400 13:58

  سلام من ۳۷ وشوهرم۴۳ هستن چون شغلشون خارج از شهر بود هفته ای یکبار میامد تا من امدم شهری مه کار میکند متوجه بدرفتاریها و حتی بهونه که من زودتر برگردم شدم رمز گوشیش رو پیدا کردم ومتاسفانه متوجه رابطه ی بسیار عاشقانه و دقیقا مانند یک غلام حلقه به گوش در برابر اون خانم بودن من واقعا شوکه شدم و دارو اعصاب میخورم اون خانم در شهر دوری هستند من هیچ اطلاعی از اون حانم ندارم همه چیز رو شوهرم پاک کرد واقعا میخوام پیداش کنم کمکم کنید

  پاسخ
• 

  زهراا

  فروردین 28, 1400 01:51

  باسلام.باتمام این حرفاداریم بهونه میدیم دست مردا.همه ی مردایی که خیانت میکنن ذات کثیفی دارن.من۳۲سالمه وشوهرم۴۰ساله.ده ساله ازدواج کردیم یه بچه هفت ساله داریم.ازاونجایی که خودش هیچ درامدی نداره خودم درسموادامه دادم تاشاغل شدم وکل خرج زندگی باخودمه.ولی چندبارخیانت ازش دیدم هربارمیگه تو همش سرکاری وبه من اهمیت نمیدی درصورتی که فقط بخاطراون وزندگیمون سرکارمیرم از ظاهرهم هیچی کم ندارم وبراش کم نمیزارم الانم دارم براهمیشه ازش جدامیشم.واقعابه اینها نمیشه گفت مرد.

  پاسخ
• 

  Arezoo

  خرداد 25, 1400 00:55

  سلام من ۲۸ وهمسرم۳۲ساله ودختر بچه۲ساله دارم باوجود یکبار جدایی از همین آقا وبعدازیک سال بازگشت با همین آقا،۱۹سالگی ازدواج کردم بعد یک سال جدا شدم و دوباره به همون زندگی لعنتی برگشتم علت جدایی اولم شخصیت پنهان همسرم و دخالتای بیجای خانواده ایشون بود،الان بعداز گذشت ۸سال زندگی پشیمانم،نمیدونم چیکار کنم کدوم راه درسته یعنی یه آدم کاملا کینه ای و عقده ای و عصبی شدم از روز بعد از ازدواج دوممون همسرم بم خیانت کرد اول از طریق چت کردن،بعد از طریق سکس ویدیو بعد از طریق یک زن بیوه البته اینایی که میگم همه یک مورد نبوده هرکدوم ده ها بار اتفاق افتاده،همین یک ماه پیش قهر کردم منزلوترک کردم همراه دخترم همسرم اومدو پیدامون کرد گفتم نمیام گفت بچمو بده برم گفتم تو همه چیزمو ازم گرفتی بچه هم به روش گفت بهت امضا میدم نوشته داد که طلاقم میده اما بعد از برگشت فهمیدم اون نوشته رسمیتی نداره وبازهم بامن بازی شده صدها بار بخاطر دخترم خانوادم خانواده هگسرم بخسیدمش اینبار هم بخشیدمش اما بعد از چند روز باز پیش خانوادش عنوان کرد که من زنمو دوست ندارم از ریختش بدم میاد الان بخاطر بچم دارم تحملش میکنم وخیلی اراجیف راجع به همین مسایل وگفت بچم که ۷ساله شد طلاقش میدم وبعد متوجهش کردم که من این حرفاشو شنیدم و گفتم دیگه دوستت ندارمو نمیخوام بات ادامه بدم اما بازم میگه دوستت دارم بدون تو نمیتونم زندگی کنم اما من واقعا نمیخوامش و تصمیمم جدیه به نظر شما این ادم درست بشو هست؟ممنون میشم راهنماییم کنید

  پاسخ
  • 

    میترا

    خرداد 10, 1401 05:55

    خیر خانم این مردا درست نمیشن صلاقتو بگیر بچتم ازش بگیر تا مثله سگ بیوفته دنبالت دیگه جوابشم نده

    پاسخ
• 

  مریم

  تیر 2, 1400 16:08

  سلام دوستان عزیز من هم مثل همه ی بزرگواران قربانی هستم ۲۰ سال زندگی می کنم خودم ۴۰سال همسرم ۴۳ سال هستند دو فرزند پسر ۱۹ سال دختر ۱۲ سال دارم بعد از اینکه بارها متوجه شدم به خصوص این اواخر اعتراف به ۴ زن صیغه ی هر کدام ۶ ماه صیغه بودند
  والان ابراز پشیمانی کرده طبق سال قبل طللب بخشش می کند درضمن ۷ سال پیش من به منزل پدرم رفتم به علت خیانت وایشون در طی یک هفته همه ی اموال به نام خواهرش کرد تا مهریه ندهد بعد کلی بدبختی توانستم اثبات کنم در ضمن ۳ ماه فرزندانم را از من جدا کرد اجازه دیدن نداد به کمک خانواده ظالمش ببینید عزیزان این حیوان ها درست بشو نیستند من هم هر چند دیر تصمیم به طلاق گرفتم ولی ماهی هر وقت از اب بگیری تازه هست
  ممنون از اقای دکتر محمد عباسی

  پاسخ
• 

  rs

  مرداد 28, 1400 12:31

  سلام و عرض ادب
  من از شما کمک میخاستم که بتونم زندگیم رو درست کنم
  خانومم از رابطه من خبر دار شده و الان دو سال زندگیم دچار تنش زیادی شده
  من کنار گذاشتم ولی نمیدونم چیکار کنم که خانومم آرامش داشته باشه

  پاسخ
• 

  افشین

  مرداد 29, 1400 17:56

  سلام
  من خودم خیانت کردم به همسرم ۶ ماه بیشتره
  همیشه زمینه خیانت رو داشتم
  اما یه دوره ای خودم مذهبی صرف بودم
  با این حال همسرم تو دفعه اول خیانت منو متوجه شد
  ولی من طفره رفتم
  البته خیانت من رو از رو چت فهمید
  خیانت بعدی من رو ۷ ماه پیش فهمید
  اما من باز طفره رفتم ولی ادامه دادم
  الانم دیگه مدرک داره نمیدونم چی کار باید بکنم
  سردی که از همسرم دیدم دلیل اصلی ش بود
  ولی من الان فک می کنم توجیه هست
  ۲۵ ساله ازدواج کردیم
  یه پسر بزرگ دارم ۲۴ ساله
  خودم رو نافرجام در دوران جوانی می دونم

  پاسخ
  • 

    میترا

    خرداد 10, 1401 05:51

    تو … که از اعتماد خانومت دوباره سوع استفاده کردی یا برو معذرت خواهی کن که دیگه همچین غلتی نمیکنی وسره قولت بمون یا مهریشو بده بره تا تو این زندگی کثیف تو نباشه

    پاسخ
  • 

    کورد

    مرداد 4, 1402 09:19

    امثال شما خیلی بی وجود هستید که خیانت میکنید هم ب خودتون هم زندگیوهمسرتون و از مرگ نمیترسید وای بحالتون وای بحال شما خیانتکارا که چه عذاب دردناک ابدی درانتظارتونه برید توبه کنید خدا بخشندس ولی سخت هم کِیفره والله پشیمان میشید

    پاسخ
• 

  Zahra

  آبان 29, 1400 12:57

  سلام من ۲۴ سالمه و چهار سال با هم تو رابطه بودیم و یک ساله عقد کردیم چند شب پیش متوجه خیانت اون شدم و خیلی دارم عذاب میکشم یک ماه دیگه عروسیمونه و همه دارن میگن کی عروسیتونه و از ترس خانوادم نمیتونم بزنم زیر همه چی من نمیدونم باید چیکار کنم

  پاسخ
  • 

    معصوم

    تیر 2, 1401 20:39

    تو رو خدا هنوز تو عقدین تمومش کن. اصلا از آبرو ریزی جلو فامیل نترس . منم اوله زندگیمون فهمیدم هی بخشیدم هی بخشیدم.تا الان با یه بچه دارم طلاق میگیرم و علاوه بر آبروریزیش ، یه بچه ی بی گناهم بچه ی طلاق میشه.حتما برو مشاور

    پاسخ
• 

  سیما

  فروردین 9, 1401 09:38

  سلام و عرض ادب من ۴۷ سالمه ۲۱ساله ازدواج کردم اوایل دهه ۹۰ همسرم با یه خانمی بمدت سه سال دوست شد .بعد رابطابطشون تموم شد.
  بعد از یسال متوجه شدم با یه خانمی دیگه در ارتباطه زیاد اهمیت ندادم بعد از دو سال دیدیم همون شماره موبایل در ارتباطن با خانمه تماس گرفتم کلا انکار کرد خلاصه با اون خانمم تموم کرد .
  همسرم کلا شوخ طب و اخلاق خوبی داره از قیافه زیاد تهریفی نداره و رفتارش باعث جاذبه میشه همش با همکارای خانم پیام میفرستن از ترس من پاک میکنه این کارش بیشتر ناراحتم میکنه.
  اسفند ۱۴۰۰ اداره بودم برام پیام داد گفت ساعت سه بعد از ظهر جلسه دارم البته تو یه اداره کار می‌کنیم ولی ساختمان هامون فرق میکنه یدفعه من بهش شک کردم خدا شاهد تا میخواد یه کار غیر اخلاقی بکنه عین روز برام روشنه زود به دلم میفته که این میخواد چیکار کنه ، رسیدیم خونه ناهار خوردیم بلن شد رفت گفت میرم جلسه ،منم به ینفر سپردم همسرم را بیاد تو واتساپ برام پیام داد که اداره نرفت داره میره سمت باغمون بعد از یه ساعت منتظر موندن میبینه یه خانم‌با ماشین رفت تو باغ ما اینا را بمن پیام میداد .
  من تاکسی گرفتم رفتم باغمون رسیدم اونجا به موبایل همسرم تماس گرفتم جواب نداد رفتم تو حیاط باغ در ویلا را زدم بعد از ۵ دقیقه اومد درو باز کرد با یه وضعیت خیلی در به داغون گفت خانم فلانی بالاست که میشناختمش چون همکارمون بود و مطلقه است .رفتم بالا شما هم ببخشید رو صورت هر دو تف کردم و….خانمه که رفت همسرم همش التماسم میکرد ،ببخش،غلط کردم و…. منم میگفتم دیگه خسته شدم باید طلاق بگیریم گفت عمرا طلاقت نمیدم خیلی باهم حرف زدیم از آن روز به بعد همش محبت میکنه و خودشو میکشه برای من تا دلمو بدست بیاره و منم بخاطر دو دخترام که یکی ۱۳ و یکی ۱۱ سالشه ظاهرمو حفظ کردم ولی از ته دل میگم ازش خوشم نمیاد بهش به هیچ عنوان دیگه اعتماد ندارم لطفا راهنماییم بکنیدبقیه زندگیمو چطور ادامه بدم واقعا خسته شدم

  پاسخ
• 

  حنانه

  اردیبهشت 4, 1401 19:24

  من۱۹سالمه و یه دوست پسر دارم که یکساله باهاشم
  از طریق بعضی از چیزا متوجه شدم کا رلم دوخط دیگه‌هم داره که از اون طریق به خیلی از دخترا پیشنهاد دوستی داره من از این موصوع بشدت ناراحت شدم
  الان رلم خیلی ناراحت بع نظر میاد و قسم‌میخوره تکرار نکنه
  اما دیدگاه من اینکه اگر منو دوست داشت و به من متعهد بود دنبال کسی دیگه نبود
  و نمیتونست کسی دیگه رو به جای من بیاره
  من نمیدونم ببخشم یا نبخشم

  پاسخ
  • 

    ناشناس

    خرداد 25, 1401 15:08

    به قول قدیمیا که میگن گاو کهنه خور همیشه کهنه خوره .چه مرد باشه چه زن

    پاسخ
  • 

    سارا

    مرداد 5, 1401 15:02

    برنگرد عزیزم ، منم بعد از یکسال دوست پسرم که کلی بهش محبت کرده بودم و از همون اولم منو به خانوادش معرفی کرده بود ، خیانت کرد و کلی هم اظهار پشیمانی کرد اما من برگشتم .

    پاسخ
• 

  ت ش

  دی 20, 1401 13:15

  ب نظرم بهش مهلت توبه وبرگشت رو بدید تا یذره ب اعمالش فکرکنه و پشیمون بشه و احساس کنه ک دوسش دارید و جایی برای برگشت و جبران و زندگی دوباره داره

  پاسخ
• 

  Zeynab

  بهمن 3, 1401 00:04

  سلام من از بچگی با شوهرم عاشق هم بودیم خیلی دوسش دارم از15 سالگی هم سنیم با هم بودیم از سال86 تا سال 99 عقد بستیم امسال هم عروسی گرفتیم بعد از عقد خیلی گرفتاری ها و اعصاب خوردی ها داشتیم چون همسرم عاشق پول هست وهیچ وقت قانع نیست با این در حد خوب همچی داره ولی همیشه گله مند هست و دوست داره شغلش عوض کنه به خاطره این که پاش آسیب دیده. الان 8 ماه از عروسی گذشته که متوجه شدم زن پسر عمش که سال ها پیش از هم جدا شدن پیاما یی ردو بدل شده که 5 6 ماه رابطه دارم اصلا زیر بار نمیره میگه کار من نیست من مخ زدم واسه دوستم از اونجایی که تو این 17 سال کوچکترین اشتباه و لغزشی ازش ندیدم خیلی خیلی برام سخته باور کنم که خیانت کرده الان 3 هفته هست همش دارم گریه میکنم چه جلو خودش چه تو تنهایی ولی اون زیر بار نمیره همش میگه من ارتباطی نداشتم باهاش من اصلا ندیدمش دارم روانی میشم اینقد بهش اعتماد داشتم که باورم نمیشه حالم خیلی بده

  پاسخ