4 ابزاری که زنان موفق جهت جلوگیری از خیانت مردان استفاده می کنند

وبلاگ

3.6 / 5. تعداد رای: 28

جلوگیری از خیانت مردان خواسته بسیاری از خانم هایی است که زندگی و همسر خود را عاشقانه دوست دارند. اما همانطور که برای رسیدن به هر هدفی باید از ابزارهای خاصی استفاده کنیم، برای جلوگیری از خیانت مردان نیز باید از ابزارهای خاصی استفاده کنیم. در این مقاله این ابزارها به طور کامل معرفی و توضیح داده شده اند. شما با به کارگیری این ابزارها می توانید دریچه جدیدی به روی زندیگتان باز کنید.
جلوگیری از خیانت مردان

جلوگیری از خیانت مردان کاری است که ابزار و دانش خاصی را می طلبد. اگر شما هم یکی از قربانیان خیانت هستید و یا نمی خواهید که همسرتان به شما خیانت کند، فکر می کنم که خواندن این مقاله برای شما مفید باشد. در این مقاله قصد دارم شما دوست خوبم را با 4 ابزار قدرتمند که می تواند مانع خیانت همسر شما شود آشنا کنم.

مقاله: وکیل طلاق توافقی در کرج

مقاله: وکیل خانم برای طلاق در کرج

مقاله: حالات مردان بعد از خیانت دستخوش چه تغییراتی می شود

متأسفانه در سال های اخیر میزان خیانت در مردان و زنان متاهل به میزان چشمگیری افزایش پیدا کرده به گونه ای که خیانت به یکی از عوامل اصلی طلاق در کشور تبدیل شده است. بنابراین هرکسی می تواند قربانی خیانت شود.

زمانی که خانمی قربانی خیانت می شود، از خودش می پرسد: چرا با من این کار را کرد؟ چه چیزی برایش کم گذاشتم که به من خیانت کرد؟ چطور توانست به منی که مادر بچه هایش هستم خیانت کند؟ چطور با خانم های دیگر تا این حد با محبت صحبت می کند در حالی که وقتی با من است گویا از احساسات چیزی نمی داند؟ و …

از طرفی مردان خیانتکار هم اغلب می گویند: همیشه انتظار داشتم همسرم به من توجه ویژه ای داشته باشد، اما او هرگز به من و نیازهای عاطفی من توجهی نکرد (این موضوع تنها مختص مردان نیست بلکه خانم ها هم بعضاً همین را می گویند).

خب بیایید ماجرای یکی از قربانیان خیانت را بخوانیم:

با نامزدم سه سال دوست صمیمی بودیم و بعد از تقریباً یک سال فهمیدم که با دختری در تلگرام چت می کند. سپس درباره این موضوع با همسرم صحبت کردم و او نیز از من فرصتی خواست تا اشتباهش را جبران کند. من هم چون عاشق نامزدم بودم این فرصت را از او دریغ نکردم. بعد از این که عقد کردیم، دوباره متوجه شدم که همسرم با همان دختر دوباره ارتباط برقرار کرده و این بار متوجه این موضوع هم شدم که همسرم با آن دختر پیش از نامزدی هم در ارتباط بوده است.

این بار وقتی دوباره موضوع را به همسرم گفتم و با ناراحتی از او سوال کردم که چرا دوباره به من خیانت کردی، جوب داد: دفعه اول که متوجه خیانتم شدی، من ابراز پشیمانی کردم اما با این حال باز هم با من سرد و سنگین برخورد کردی و به هیچ یک از نیازهای من توجهی نکردی. به همین دلیل من هم دوباره برگشتم پیش کسی که بتوانم کمی با او درد و دل کنم، پیش کسی که به نیازهای من پاسخ دهد.

اما حالا من نمی توانم به همسرم اعتماد کنم. وقتی هم که به او گفتم قصد دارم طلاق بگیرم به من گفت: مشکلی نیست من هم دوست ندارم بیش از این حضور من تو را اذیت کند. هر موقع که بخواهی من حاضرم. این روزها همسر من دیگر برای زندگی میل و اشتیاقی ندارد و این موضوع من را به شدت اذیت می کند. با اینکه او خیانت کرده است اما گویا من بدهکار شده ام. به نظر شما اشتباه من چه بوده است؟!!!

از این دست مشکلات زیاد رخ می دهد اما سوال این است که چه کنیم همسرمان خیانت نکند؟ و یا هنگام مواجه با خیانت مردان چه واکنشی باید نشان دهیم؟ آیا باید طلاق بگیریم یا این که راهکار بهتری هم هست؟ اگر هدف شما زندگی است و مرد زندگیتان را عاشقانه دوست دارید، توصیه می کنم با من همراه بشید.

ابزار اول: پشتیبانی

پشتیبانی یعنی عامل رنجش و دلسردی همسرتان نباشید. اما چگونه؟!!! برای این منظور باید از باتلاق های عشق که در ادامه به آن ها اشاره می کنم دوری کنید.

1. رفتارهای تند و خصمانه
2. قضاوت های نادرست
3. خواسته های خودبینانه

پشتیبانی - اگر خیانت دیدیم چه کنیم - جلوگیری از خیانت مردان
پشتیبانی – اگر خیانت دیدیم چه کنیم – جلوگیری از خیانت مردان

رفتارهای تند و خصمانه

هنگامی که یک خانم متوجه خیانت همسرش می شود، عصبانی شده و سعی می کند این عصبانیت را با روش های مختلفی مانند تحقیر کردن، انتقام گرفتن و… تخلیه کند. از طرفی مرد هم چون دلیل خیانت خود را کوتاهی های خانمش می داند، او نیز متقابلاً عصبانی می شود. در این شرایط مرد نه تنها از کار خود پشیمان نمی شود بلکه ممکن است جسارت بیشتری برای خیانت پیدا کند.

درست است که شما به عنوان فردی که به وی خیانت شده است، حق دارید ناراحت و عصبانی باشید. اما یادتان باشد، در جایی که خشم پیروز می شود نمی توان عشقی پیدا کرد. بنابراین پس از آنکه متوجه خیانت همسر خود شدید سعی کنید خود را کنترل کنید گرچه می دانم که خیلی سخت است.

قضاوت های نادرست

قضاوت های نادرست یعنی تحمیل باورها و ارزش های خود به همسرتان. زمانی که مردی خیانت می کند خانم او از روی احساس مسئولیت و عشقی که نسبت به همسرش دارد سعی می کند در او تغییراتی به وجود آورد. این فکر خوبی است اما در اکثر موارد خانم ها از شیوه درستی برای ایجاد این تغییرات استفاده نمی کنند و همین موضوع باعث می شود که مردان احساس کنند شما برای اعتقادات و احساسات آن ها ارزشی قائل نیستید و این خود می تواند به عاملی برای دور شدن همسرتان از شما تبدیل شود.

اگر شما قصد دارید در همسر خود تغییراتی ایجاد کنید ابتدا باید دلایلی که وی جهت خیانت خود ارائه می کند را به دور از هیچ گونه تعصبی گوش کنید و از او بپرسید که دقیقاً چرا به شما خیانت کرده است؟ یا چرا به شما خیانت می کند؟!!!

پاسخی که همسر شما برای این سوال ارائه می دهد از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است و شما هرگز نباید چون او به شما خیانت کرده است به پاسخ وی از روی تحقیر و بی ارزشی نگاه کنید. ممکن است توجه به این جواب باعث شود که شما به عنوان یک خانم به دلیل اصلی خیانت همسرتان پی ببرید (البته می دانیم که خیانت هیچ توجیهی ندارد).

خواسته های خودبینانه

خیانت اغلب باعث می شود که ترازوی قدرت توازن خود را از دست بدهد و فردی که به وی خیانت شده است از قدرت بیشتری برخوردار گردد. اما متاسفانه این عدم توازن قدرت باعث به وجود آمدن خواسته های خودبینانه می شود که یکی از عوامل مخرب در بهبود زندگی مشترک پس از مواجهه با خیانت است.

اجازه بدهید مفهوم خواسته های خودبینانه را با یک مثال بیان کنم. خانمی برای مشاوره حقوقی طلاق به ما مراجعه کرده بودند. ایشان می گفتند: همسرشان در محیط کار با همکار خودش ارتباط عاطفی برقرار کرده بود. این خانم پس از فهمیدن این موضوع به شوهرش گفته بود که: از این به بعد یا باید ساعات کاری خود را تغییر دهی و یا اینکه محل کار خود را عوض کنی، در غیر این صورت پشیمانت می کنم.

اما همسر این خانم به دلیل موقعیت شغلی خوبی که در آن شرکت داشت و حقوق خوبی که دریافت می کرد علاقه ای به تغییر محل کار خود نداشت. این نمونه بارزی از یک خواسته خودخواهانه است که از طرف قربانی خیانت مطرح شده.

اگر بعد از خیانت همسرتان از وی تقاضایی دارید باید سعی کنید با لحنی صحیح و با در نظر گرفتن میل و صلاح همسرتان آن را مطرح کنید. اگر پس از آن که خواسته خود را مطرح کردید همسرتان با آن مخالف بود سعی نکنید خواسته خود را به وی تحمیل کنید چرا که با این کار شما دارید به او اعلام می کنید که احساسات تو برای من بی ارزش است و این خود برای ایجاد میل مجدد به خیانت کافی است.

بعضی از خانم ها می گویند: شما شناختی از شوهر من ندارید. خواهش کردن از وی برای انجام کاری مثل آب در هاونگ کوبیدن است. او فقط به خودش فکر می کند و بس. تمام وقتش را یا صرف کار می کند و یا صرف بیرون رفتن با دوستانش. اگر من او را مجبور به ماندن در خانه نکنم، او به سختی پیش من می ماند.

یادتان باشد، خواسته های خودبینانه با لحنی عامرانه شاید در کوتاه مدت جواب بدهند اما در طولانی مدت جز وقیح تر کردن همسر شما نتیجه ای به همراه نخواهند داشت.

اجازه میخواهم همین جا موضوعی را با شما دوست خوبم در میان بگذارم. الان که دارم این مقاله را می نویسم کاملا از احساس شما با خبرم. شما الان با خودتان می گویید خیلی بی انصافیه که من باید به کسی که این همه به من بدی و خیانت کرده احترام بگذارم و ازش مراقبت کنم که مبادا ناراحت بشه و …

من کاملا به شما حق می دهم. اما این را بدانید که بیماری ها فقط جسمی نیستند. دروغ هم یک بیماری است، قضاوت هم یک بیماری است و خیانت هم یک بیماری است. بنابراین شما دارید از فردی که دچار بیماری خیانت شده است مراقبت می کنید و همانطور که برای درمان هر بیماری مراقبت باید ادامه دار باشید، برای درمان این بیماری هم مراقبت شما باید مستمر و مداوم باشد.

ابزار دوم: توجه منظم

اصلی ترین دلیل خیانت در کشور ما، بی توجهی زوجین به برطرف کردن نیازهای عاطفی یکدیگر است. معمولاً شاغل بودن خانم ها، دغدغه های اقتصادی مردان و … مانع توجه کردن هریک از زوجین به نیازهای عاطفی یکدیگر می شوند.

توجه منظم - با خیانت مجازی شوهرم چه کنم - جلوگیری از خیانت مردان
توجه منظم – با خیانت مجازی شوهرم چه کنم – جلوگیری از خیانت مردان

اما شما به عنوان یک خانم باید بدانید که پاسخ دادن به نیازهای عاطفی، ساده ترین روش ممکن برای جلوگیری از خیانت مردان است. اما چگونه از ابزار توجه منظم استفاده کنیم؟

با اهمیت ترین نیازهای عاطفی همسرتان را شناسایی کنید

شناخت این نیازها به خانم ها کمک می کند که بدانند دقیقا باید برای کدام بخش از نیازهای همسرشان زمان بگذارند تا وی انگیزه مجدد برای خیانت پیدا نکند. اشتباهی که خانم ها در این مرحله مرتکب می شوند این است که تصور می کنند هر آن چیزی که آنها را خوشحال می کند ممکن است همسرشان را نیز خوشحال کند در حالی که اصلا اینگونه نیست. بنابراین اگر در شناخت نیازهای مهم همسرتان دچار مشکل شده اید می توانید از خود او بپرسید.

اما یک نکته مهم، تمام نیازهای عاطفی مردان از اهمیت یکسانی برخوردار نیستند. بنابراین شما باید اصلی ترین نیازهای عاطفی همسرتان را بشناسید. خب بنده هم در این زمینه به شما کمک می کنم و شش تا از مهمترین نیازهای عاطفی مردان را به شما معرفی می کنم.

1. نیاز جنسی
2. دریافت حس اعتماد
3. حضور گرم شما (خانم ها) در مراسمات و گردش ها
4. اندام زیبا
5. حمایت
6. تشویق شدن

در برطرف کردن با اهمیت ترین نیازهای عاطفی همسرتان ماهر شوید

منظور از ماهر شدن یعنی شما باید به برطرف کردن نیازهای عاطفی همسرتان به تدریج عادت کنید. متاسفانه بارها دیده ایم که مدتی پس از شروع برطرف کردن نیازها، خانم ها خسته شده اند و یا تمایل خود را برای برطرف کردن نیازها از دست داده اند.

اما چگونه ماهر بشیم؟ برای این منظور شما باید مسیر زیر را طی کنید:

1. با توجه به کیفیت و کمیت (به عنوان مثال در چگونگی و تعداد دفعات رابطه جنسی)، شیوه برطرف کردن نیازهای عاطفی همسرتان را پیدا کنید.

2. از همسرتان سوال کنید به چه نحوی دوست دارد به نیازهایش پاسخ دهید؟

3. به همسرتان بگویید به چه نحوی دوست دارید او به نیازهای شما پاسخ دهد؟

4. به جای انتقاد و استفاده از لحن عامرانه، خواسته های خود را با لحنی سازنده بیان کنید (خوشحال میشم اگر امروز …….)

5. نیازهای عاطفی یکدیگر را به گونه ای پاسخ دهید که برای هریک از شما دلچسب باشد.

ابزار سوم: وقت گذاشتن

زوجین معمولا قبل از ازدواج و در ماه ها و سال های آغازین پس از ازدواج زمان زیادی را با کیفیت بالایی در کنار هم می گذرانند. اما به مرور به دلایل مختلف این زمان گذاشتن کم می شود و یا از کیفیت آن کاسته می شود. در نتیجه هریک از زوجین نمی توانند آن طور که باید به نیازهای عاطفی یکدیگر رسیدگی کنند و این آغاز مشکلات است.

حالا باید بدانیم که ابزار زمان چگونه در جلوگیری از خیانت مردان به خانم ها کمک می کند؟!!! برای این منظور هریک از شما خانم ها باید مراحل زیر را طی کنید.

زمان ویژه

در طی روز، زمانی را در نظر بگیرید تا فقط با همسرتان باشید. یعنی بچه ها، آشنایان و دوستانتان هرگز نباید حضور داشته باشند. دقت کنید که فعالیت هایی نظیر سینما رفتن، صرف شام با همسرتان و… به معنی زمان ویژه داشتن نیست. زمان ویژه یعنی توجه تمام و کمال شما و همسرتان به یکدیگر.

انتخاب فعالیت های متنوع

زمانی که با همسرتان هستید را به فعالیت هایی اختصاص دهید که نیازهای عاطفی شما و همسرتان برطرف شود. به عنوان مثال این نیازها می توانند درد و دل کردن، رابطه جنسی و … باشند.

اشتباهی که خیلی از خانم ها در این مرحله مرتکب می شوند این است که، نیاز به محبت و یا نیاز به درد و دل کردن با همسرشان را از وی دریافت می کنند اما در این میان به نیازهایی که برای همسرشان یک اولویت محسوب می شوند توجهی نمی کنند مثل نیاز به رابطه جنسی.

در نظر گرفتن شمار ساعت ها

مدت زمانی که برای عشق ورزیدن و با هم بودن در نظر می گیرید، به شدت روی کیفیت رابطه شما با همسرتان تأثیر می گذارد. معمولا بیست ساعت در هفته می تواند برای یک رابطه با کیفیت مناسب باشد. اما چنان چه این مدت زمان برای پاسخگویی به نیازهای عاطفی شما و همسرتان کافی نیست می توانید زمان بیشتری را اختصاص دهید.

برای تکمیل این بخش باید به سه نکته ساده اما مهم اشاره کنم:

1. سعی کنید به هرگونه مشکل و یا دغدغه مالی که مانع از توجه شما به همسرتان می شود چیره شوید.

2. در انتخاب و تنوع فعالیت ها خلاقیت به خرج دهید. این فعالیت ها لزوماً نباید خیلی هزینه بر باشند.

3. از اعضای خانواده برای مراقبت از فرزندانتان در زمانی که با همسرتان هستید کمک بگیرید تا شما و همسرتان بتوانید با هم تنها باشید.

ابزار چهارم: صداقت همه جانبه

پس از خیانت یک مرد قطعاً انتقال حس اعتماد و صداقت به او می تواند برای احیاء زندگی مشترک بسیار مهم باشد. البته این را هم می دانم که انجام این کار برای خانم هایی که قربانی خیانت شده اند چقدر سخت است.

صداقت همه جانبه - خیانت در حد پیام - جلوگیری از خیانت مردان
صداقت همه جانبه – خیانت در حد پیام – جلوگیری از خیانت مردان

شاید با خود بگویید که من پیش از آنکه همسرم به من خیانت کند هم با او صادق بوده ام، چه تضمینی وجود دارد که با ادامه صداقت من او باز هم خیانت نکند؟

سوال کاملا به جایی است اما دو نکته وجود دارد. یکی اینکه ممکن است شما جنبه های مختلفی از صداقت را اجرا نکرده باشید و دیگر اینکه ممکن است شما در میزان انتقال حس اعتماد و صداقت دچار اشتباه شده باشید. اما خانم ها چگونه می توانند از ابزار صداقت جهت جلوگیری از خیانت مردان استفاده کنند؟ برای پاسخ به این سوال، من صداقت را به چهار قسمت تقسیم می کنم و از شما انتظار دارم تا به تعریف هریک دقت و آنها را عملی کنید.

صداقت در ابراز احساسات

 هرگونه احساسی که نسبت به اتفاقات و رفتارهای همسرتان دارید را بیان کنید. مهم نیست که این احساسات مثبت هستند یا منفی، مهم این است که شما این احساسات را مخفی نکنید. هرگز به این بهانه که ممکن است همسر شما به دلیل ابراز احساسات منفی از شما فاصله بگیرد احساسات خود را مخفی نکنید.

صداقت در بیان گذشته

با آنکه می دانم مخالفید اما اکیداً توصیه می کنم، اطلاعات و اتفاقات مربوط به گذشته خود را با همسرتان به اشتراک بگذارید. مخصوصاً آن بخش از اطلاعات و اتفاقاتی که باعث شکل گیری ضعفی در شخصیت شما شده است.

بیان نقاط ضعف، به همسرتان کمک می کند تا او در رفتار خود تجدید نظر کند و به گونه ای با شما برخورد کند که از آن نقاط مجدداً آسیب نبینید یا به عبارتی نمک روی زخم شما نپاشد.

صداقت در بیان روزمرگی

اتفاقات روزانه خود را تمام و کمال برای همسرتان تعریف کنید. اجازه دهید او نیز از فعالیت های روزمره شما با خبر شود.

صداقت در مورد نگاهتان نسبت به آینده

هر فکر و ایده ای که برای آینده دارید لطفا آن را برای همسرتان نیز تعریف کنید. ممکن است شما ایده ای را مطرح کنید که به همسرتان انگیزه بدهد، به همسرتان میل به زندگی بدهد.

من خوب می دانم که شما به عنوان یک خانم ممکن است مخالف بعضی از ابعاد صداقت باشید. اما صداقت همه جانبه موجب می شود که همسر شما نیز از درون تشویق شود تا او نیز با شما صداقت همه جانبه داشته باشد و این گونه انگیزه خیانت در وی به شدت کاهش پیدا می کند.

بیایید تعدادی از افکار اشتباه خانم ها در اجرای صداقت را با هم بررسی کنیم:

اگر بخواهم منتظر رضایت همسرم شوم، فرصت خوبی که نصیبم شده است را از دست می دهم چرا که همسر من بسیار ترسو است بنابراین من نمی توانم برای جلب رضایت او صبر کنم پس ترجیح می دهم از فرصت خوبی که برایم پیش آمده است به همسرم چیزی نگویم(نداشتن صداقت دربیان روزمرگی).

من همیشه به گونه ای برنامه ریزی می کنم که هم به صلاح خودم است و هم به صلاح همسرم بنابراین همیشه نیازی نیست که نظر همسرم را هم بدانم. او وقتی ببیند چقدر تصمیمات من در پیشرفتمان موثر بوده خودش از من تشکّر خواهد کرد. (نداشتن صداقت در مورد نگاهتان نسبت به آینده).

یادتان باشد که مخفی کاری، مخفی کاری به همراه خواهد داشت. هیچ چیزی را از مرد زندگیتان پنهان نکنید با این کار به او نیز فرصت می دهید تا با شما احساس صمیمیت بیشتری داشته باشد و هر قدر میزان صمیمت شما و همسرتان افزایش پیدا کند میل به خیانت نیز کاهش می یابد.

اما یک نکته بسیار مهم. رفتار شما پس از صداقت همسرتان از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است. اگر شما پس از صداقت همسرتان با او رفتاری تند توام با قضاوت های منفی داشته باشید نه تنها او دیگر با شما صادق نخواهد بود بلکه تشویق می شود تا پنهان کاری خود را عمیق تر کند.

یادتان باشد، داشتن صداقت خود موجب تشویق همسر شما به داشتن صداقت می شود و صداقت همان عاملی است که از خیانت مردان جلوگیری می کند. می دانم که این مقاله کمی طولانی شد امّا با توجه به شرایط موجود و دلایلی که زوجین برای طلاق به وکلای آسا وکیل ارائه می کنند موجب شد تا این مقاله را برای شما بنویسم.

گروه وکلای آسا وکیل:

مقاله ای که مطالعه کردید با زحمت فراوانی توسط تیم تولید محتوای آسا وکیل نگارش شده است، امید داریم که به این فرهنگ صحیح احترام گذاشته و از کپی کردن محتوا آن هم بدون ذکر منبع (آسا وکیل)، خودداری نمایید.

وبلاگ:

آیا نظر و یا سؤالی در مورد این مقاله دارید؟

120 دیدگاه. ارسال دیدگاه جدید

  • بسیارآموزنده وحرفاتون منطقی بودسپاسگذارم

    پاسخ
    • سلام من یک دختر پانزده ساله هستم مادرم ۴۰ ساله و پدرم ۴۷ ساله مادرم امروز گوشی پدرم را چک کرد و فهمید که به او خیانت کرده انقدر ناراحت شد که فشارش افتاد و بعد اینکه خوب شد دیگر میل صحبت با پدرم را نداشت و به طور مرتب به او می‌گفت که قبلاً هم این رفتار را انجام دادی و من بار ها فرصت دادم اما تلاشی برای جبران انجام نشده و بعد پدرم اعصبانی میشود ، گریه میکند و به مادرم میگوید که دوستت دارم و مدام میگوید که به خاطر بچه ها، به خاطر بچه ها و اینکه من مریضم میرم پیش روان شناس تا خوب شم اما مادرم خیلی از او ناراحت است و دوست دارد تا حد ممکن از پدرم دوری کند ایا توان انجام کاری را برای انها دارم؟

      پاسخ
      • محمد عباسی
        اسفند 28, 1399 20:51

        با سلام خدمت شما.

        چقدر خوب که شما به این درک رسیدید که در این شرایط باید زندگی مشترک رو نجات داد.

        بنده به شما توصیه می کنم که از مادرتون خواهش کنید تا مقاله زیر رو با دقت مطالعه کنند:

        https://asavakil.ir/man-states-after-betrayal/

        پاسخ
    • دقیقا ادم خیانتکار عوض بشو نیست
      همه اینا که گفتید رو۲۰ساله دادم با همسرم انجام میدم واون دوباره خیانت میکنه

      پاسخ
      • کاربر محترم
        مهر 30, 1401 05:01

        سلام رزیتای عزیز،
        من به عنوان یک دختر مجرد و به دور از هیچ گونه بی احترامی یا دخالتی می خوام نظرم رو خدمتت عرض کنم؛
        در وهله اول تو ارزشمندی و لایق ۱ زندگی سالم که به اندازه ای که

        پاسخ
        • کاربر محترم
          مهر 30, 1401 05:05

          و به اندازه ای که خودت برای رابطه تلاش می کنی داری،
          حداقل ارزش تو اینه که بیست سال بعنوان یه همسر این وضعیت رو تحمل کردی،
          دوم اینکه، هر چه سریعتر کاری که فکر میکنی برای آینده و حالت مفیده و باعث میشه حداقل توی فرصت باقی انتخاب درست تر یا بهتری داشته باشی انجام بده،
          ما فقط یه بار به دنیا میایم 🙁
          چرا خودتو پاسوز کسی میکنی که همش داره بهت خیانت میکنه؟
          این مرد دستش به بی راهه رفته،
          تو ارزش این رو داری که آزادی و استقلال پیدا کنی و راه خودتو بری،
          این آدم لایق بودن با چنین خانمی نیست 🙂
          خانمی که با قاطعیت داره این موصوع رو میگه به اندازه ای قوی و ارزشمنده که باید اتفاقای قشنگ براش بیوفته.

          پاسخ
  • همسرم همیشه اسرار میکنه من برم خونه مادرم یا جایی که اون بتونه تو خونه تنها باشه و کسی که مدتهاست با او در رابطه هست رو به خونه بیاره
    من در این شرایط چطور میتونم متقاعدش کنم و خونه رو خالی نکنم
    من مدتهاست خونه نشین شدم و جایی نمیرم
    و تو رابطه هیچی براش کم نمی زارم
    ولی اون ناراحته و اذیت میکنه چون من همش خونه هستم
    چکار کنم دوست ندارم کسی رو خونه بیاره

    پاسخ
    • عزیزم میدونم سخته ولی با همچین آدمی چطور میخوای تا آخر عمر زندگی کنی و خودت اذیت کنی
      اول از همه ارزش خودتو بدون و خودتو دویت داشته باش

      پاسخ
    • سلام
      باهاش قاطعانه صحبت کن و بگو اگر خیانت کنه اونو ترک میکنی
      نترسید از ترک رابطه ایکه در اون شما رو تحقیر می کنند
      بهترین کار نجات خودتون از اون رابطه است و بعد خودسازی و بعد رابطه جدید
      ادم مناسب شما میاد نگران نباشید

      پاسخ
  • سلام . نامزد بنده تو داروخانه فعالیت میکنه تو قسمت آرایشی و بهداشتی . که اکثر مراجعه کننده هاش زن هستن . ولی تو محیط کارش آقایون هم حظور دارن . خوب خیلی طبیعیه که تو محیط کاری گاهی شوخی یا لبخندی برایه خسته کننده نشدن فضایه کاری بین همکاران ایجاد بشه . انصافا هم خارج از عرف شوخی یا حرفی زده نمیشه ولی من عاشقم . دکتر عاااااااشقم حتی به خندیدن هایه همسرم برایه یه مرد غریبه هم حسودیم میشه .تو این شهر لعنتی تو راه رفت و آمد دل نگرانم همیشه . خانومم خیلی با وقار و سنگین رفتار میکنه پوشش مناسبی هم داره ولی حالا یا من عاشقم یا هر چی زیباییی فوق العاده ای داره که هر مردی رو مجاب میکنه برایه این که به خودش جسارت بده برایه ارتباط برقرار کردن . با این که خانومم همیشه از این مسائل فرار میکنه و هیچ جایی برایه گفتگو نمیزاره من بازم غیرتی میشم باید چیکار کنم تا بتونیم جفتمون بدون استرس ادامه بدیم . استرس من برایه رفع مزاحمت و استرس خانومم برایه این که من نگرانش نباشم

    پاسخ
  • سلام من در حال حاضر با شخصی برای ازدواج صحبت میکنم و امروز اون آقا به من گفت ک قراره فردا شب با یه خانم باشه تا نیازش برطرف بشه. منم ناراحت شدم ولی بهش حق دادم چون خودم فعلا نمیتونم نیازش رو برطرف کنم و گفتم مشکلی نداره بره با اون خانم. به نظرتون کارم درسته یا اشتباه تصمیم گرفتم

    پاسخ
    • مهرنوش پیک
      اردیبهشت 21, 1401 20:12

      سلام فریبا جان شاید اینطوری میگه که میزان علاقه شما را به خودش بسنجه و با این جواب بی تفاوت که برو با اون.بگه اصلا دوستم نداره.یا این که حس کنه دخترمقیدی نیستی البته ببخش رک حرف میزنم مردهاگاهی یک دستی میزنن طرفشون را بهتربشناسن.مراقب باش

      پاسخ
    • دوست جانم
      اگر خانم هستی من ب عنوان خانم پاسخ میدم : شما اول باید ببینی چه ضعفی در برقرار ی روابط خود دارید رابطه جنسی فقط بخشی از ارتباط هست نه همه ارتباط
      شما باد محکم به طرف بگی که مایل ب برقراری رابطه جنسی نیستی اما اگر اون بخواد این کارو کنه در رابطه باقی نمی مونید
      و روی حرفتون هم بایستید
      برو روی خودت کار کن تا زن محکمی بشی
      موفق باشی عزیز

      پاسخ
      • محمد عباسی
        مرداد 22, 1401 21:46

        با سلام.

        ممنون از اینکه اطلاعات خودتون رو با کابران به اشتراک می گذارید.

        پاسخ
    • شما باد محکم به طرف بگی که مایل ب برقراری رابطه جنسی نیستی اما اگر اون بخواد این کارو کنه در رابطه باقی نمی مونید
      و روی حرفتون هم بایستید
      برو روی خودت کار کن تا زن محکمی بشی
      موفق باشی عزیز

      پاسخ
  • فقط فقط مسئولین میتونن این مشکل را حل کنند. چطوره خیانت جرم سنگین داشته باشه؟ مثل تمام اموال خائن به نام همسر شود، یا قانون صیغه فقط برای مجردین باشد. حتی جرم برای زنان و دخترانی که صیغه مردان متاهل می شوند جریمه نقدی بشود.

    پاسخ
  • همسرم خیانت کرده من فهمیدم اما هنوز به روش نیاوردم میخوام صبر‌کنم قبل اینکه چیزی بروز بدم از نظر مالی پس انداز کنم بعد بگم‌و با خیال راحت طلاق بگیرم‌ولی از یه طرف میگم‌اگه‌‌ هنوز من و بچه هام‌رو بیشتر دوست داشته باشه و بودنش با اون صرفا از روی هوس باشه چی ؟ دلم‌نمیخواد راحت راهو واسه اون زنه دوم‌ باز کنم و بکشم کنار و میترسم اگه‌ همین الان نگم‌نکنه دیگه دیر بشه مثلا رابطشون صمیمی‌تر شه یا …مثلا بچه دار شن …😔 درکل نمیدونم الان بگم و جلوشو بگیرم یا صبر‌کنم‌ ازش پول بگیرم بعد طلاق ؟ اگه‌الان بگم چه اطمینانی هست ولش کنه‌ ممکنه تو پول دادن بهم‌بیشتر هم اعتیاد کنه

    پاسخ
    • سلام و وقت بخیر
      من یک دختر 26 ساله هستم و همسرم دو سال از من بزرگتره . ما 5 ماهه ک عقد کردیم .یکی دوروز پیش بصورت کاملا اتفاقی دیدم همسرم توی واتس اپ با یه خانوم چت داشته و بعد هم بلاکش کرده,وقتی خواستم چتاشونو ببینم نذاشت و گفت این قضیه مال دوران مجردیمه ، هرچقدر ازش خواستم تاریخ چتارو نشونم بده اجازه ندادو حین جروبحثی که داشتیم چتارو از واتس اپش حذف کرد .
      هر کاری کردم دیگه نتونستم بک آپ بگیرم و چتارو برگردونم . این قضیه باعث شد بیشتر گوشیشو چک کنم که نتیجش شد اینکه همسرم میرفته توی برنامه ی دیوار و به تمامی آگهی هایی ک مربوط به مسائل خانوما مثل اپیلاسیون ، لباس زیر ،لباس مجلسی ، کفشای زنونه بوده رو نگاه میکردم و به آگهی دهنده هاشون که خانوم بودن پیام می‌داده و بعدشم ردوبدل گردنه شماره و مابقی چت یا تلفن زدن به اون خانوما رو در واتس اپ ادامه می‌داده و باهاشون از این طریق ادامه رابطه رو برقرار میکرده . نزدیک به 90تا دختر توی بلاکیای واتس اپش پیدا کردم که به همشون زنگ می‌زده علیرغم اینکه خیلیا جوابشو نمی‌دادن ولی بازم این کارو تکرار کرده .
      ازش میپرسم خب چه لزومی داشته که به زنا و دخترای مردم زنگ میزدی ؟ اصلا وی میگفتی بهشون ؟ جوابش فقط اینه که خامی کردم بچگی کردم .
      من با این مرد که تازه زندگیمو باهاش شروع کردم چیکار باید بکنم آخه؟؟؟

      پاسخ
      • بنظر من تا زوده این رابطه رو تموم کنین این فرد بشدت بیماره و قرار نیست هیچوقت درست بشه و شما رو هم با خودش پایین میکشه

        پاسخ
      • تا بچه نداری این زندگی رو تموم کن چون یک مدت بهش اعتماد میکنی و اونم سعی می کنه خودشو خوب نشون بده و کار اشتباهی نکنه،
        وقتی اعتماد کردی و بچه دار شدی و یکم بنا به دلایلی فاصله بینتون بیوفته دوباره میشه همون آدم اول و حتا بدتر،تو هم میمونی با یه بچه و گرفتار ،اونم که میدونه دیگه قشنگ به دامش افتادی همچنان با قدرت به خیانتش ادامه میده،اینا مریضن خوب بشو هم نیستن

        پاسخ
    • سلام .من ۸ سال ازدواج کردم و ۳۴ ساله هستم و همسرم ۳۷ ساله اس دو دختر ۴ و ۱ ساله دارم
      شوهر من به هیچ عنوان اهل ابراز علاقه نیست.در حدی که من به یاد ندارم یک بار منو بوسیده باشه یا حتی به من گفته باشه دوست دارم .بسیار اهل قر زدن و قهر کردن است .الان مدت یک ماه است که برای کارش دفتر گرفته و یه دختر جون مجرد رو استخدام کرده و ساعت کاری بیشتری در محل کارش میمونه با این که کار مال خودشه ولی صبح خیلی زود خونه رو ترک میکنه و شب ساعت ۶ میاد خونه و تا موقع خواب دائم سرش تو گوشیه و حتی گلمه ای با من حرف نمیرنه .چند روز پیش داشت تو واتساپ چت میکرد که دید من متوجه شدم سریع بستش و صفحه دیگه ای رو گوشیش اورد .من گوشی رو چک کردم چیزی پیدا نکردم .باهاش حرف زدم عصبانی شد و بحثهای بی مورد و بی ربطی رو پیش کشید تا من ساکت بشم البته همیشه همین طور بوده و با سفسته بازی و داد و بی داد همیشه من رو ساکت میکنه . من سعی کردم باهاش حرف بزنم ولی اون اصلا اهل صحبت کردن و حل مشکل نیست و قهر میکنه اصلا به من احترام نمیزاره .تا حرفی میزنم به جای جواب میگه باز زر زدی ..بهش میگم تو اگه منو نمیخوای بریم طلاق بگیدیم میگه خوب برو ولی من توافق نمیکنم برو تا پدرت در بیاد تو راه دادگاه بچه هارم بهت نمیدم . حاظر به مساوره اومدن هم نیست .حتی قبول نمیکنه تا فرد مورد اعتماد که خودش تایید کنه بینمون بیاد مشکلمون حل کنه .چون من پدر ندارمو موقعیت ترک منزل و تنها زندگی کردن رو ندارم همیشه تو دعوا بهم میگهاگه اذیتی برو .و چون شدایط مالی خوبی داره همیشه میگه تو ناشکری و قدر زندگیتو نمیدونی برو خوشحال باش و زندگیتو بکن تو هیچی کم نداری . در صورتی که اصلا و ابدا به نیازهای روحی و عاطفی من توجه نمیکنه.نه خوش و بشی نه خنده ای نه تشکری فقط طاب کار ..واقعا خسته شدم تا الان تمام ایراد هاشو تحمل گردم ولی خیانت واقعا برام سخته نمیدونم باید چه گار کنم و حتی فکر کردن به این که بچه هامو نبینم اذیتم میکنه .اینم بگم پدر خوبی برای بچه هاست و این که رابطه جنسی ما کلا فقط و فقط با درخواست من بوده تا به حال و خیلی کم پیش میاد اون بخواد .با این تفاسیر لطفا.شما بگید چه کار کنم ؟

      پاسخ
  • با سلام .وقتتون بخیر.
    من 23 ساله هستم و همسرم 33 ساله.همسرم قبل من با شخصی 4 سال رابطه داشته و به گفته خودش دوسال اول تصضمیم به ازدواج بود اما دو.سال بعدی هیچ حسی نبوده بینشون.و صرفا از لحاظ مالی ساپورت میکردتش. اوایل نامزدی درمورد اون دختر بهم گفته بود اما گفته بود شش هشت ماه پیش رابطه مون قطع شده ،درحالیکه من بعد از چند هفته عکس هایی از اون دختر در
    گوشی همسرم دیدم.و تاریخ دقیق اون ها دقیقا به یک ماه قبل از اشنایی ما بود(چهل رو از اشنایی تا نامزدی ما طول کشید).و فهمیدم دروغ گفته.اما گفت که دقیق نمیدونه کی جدا شده و حتی قسم هم خورد.
    و بعد ها بااصرار من گفت که دستش رو گرفته وهفت هشت باری بیرون رفته،وبرای دیدنش به شهری که دوساعت فاصله داره ،رفته.من واقعا تعجب کرده بودم که انقدر دروغ گفته بهم.
    بعد از چندماه ازعروسی تلگرامش رو چک کردم و دیدم در لیست بلاک ها یک دختر … پیام داده .و این هم بلاک کرده.اما نمیدونم دقیقا این اتفاق کی افتاده ….و گفتم این چیه گفت پیام تبلیغاتی میداد منم برلاک کردم بدون هیچ جوابی.و بعد از این اتفاق گفت که تلگرامش رو حذف کنم.و اینستاشم حذف کردم.با توجه به بحث هایی در این مورد که داشتیم.
    الان فقط واتساپ داره اما تمام پیام هایی که مشتری های خانم بهش میدن رو پاک میکنه و خیلی جالب بهم گفت نمیخوام واتساپم شلوغ بشه.و پیام های خاصی نیستن جز پرینت و غیره و اینا.
    اما درکل خیلی خوب و عمیق من رو شناسایی کرده و تمام علایق و خصوصیات اخلاقی من رو میشناسه.
    و باهمه اینها بهم میگه ،من و تو دیوانه ایم.سیاست نداریم.و هرچی در درون هست رو بروز میدیم.و برای همینه که زیاد کل کل میکنیم.
    با همه اینها خیلی زود گریه میکنه.و کاملا داره نقش بازی میکنه یعنی مکر میکنه.مادرش هم همینطوریه.ووقتی حرف از طلاق و جدایی میزنم،خودزنی میکنه خیلی محکم.
    از بس زده خودش رو روی یک چشمش باد کرده ست.و دم به دقیقه میگه عاشقمه دوسم داره.مهمترین و باارزش نترین شخص زندگیشم و غیره…
    و من رو درحال حاضر کاملا گیج کرده بااین رفتار های ضد و نقیض و نقش بازی کردنش.
    وخیلی ازم تعریف میکنه.و منیگه خیلی احساس خوشبختی میکنه بامن .و
    من کاملا گیج شده م. من میدونم ته دلش کسی هست.و شاید هم داره باکسی حرف میزنه ،نمیدونم.اما چجوری میتونم بفهمم این رو.خیلی عذاب میکشم.

    پاسخ
    • سلام خانم خوبید
      چقدر مشخصاتی که گفتید شبیه نامزد منه ، گریه می کنه ، خود زنی می کنه ، اینستا رو پاک کرده ، تلگرام و پاک کرده ، واتساپ داره شماره های خانمای واتساپ و پاک می کنه ، می گه مشتری ان و ما نزدیک سه سال و خورده ای با همیم ، شما شناسنامه اشو دیدین ؟
      مطمئنید سی و سه سالشه ، سی و یک سالش نیست ؟
      واقعا نوشتتونو خوندم فکر کردم کسیه که من با هاش هستم ، ببینید این آقا لاغر اندام و قد بلند هستند و دو فرزند در خانواده هستند ؟

      پاسخ
    • یه چشمش هم یه بار تو خود زنی و اینکه منم زدم عینکش خورد تا مدت ها ورم داشت ، یه بار م بینی ش اینطوری شد ؟
      ابراز دوست داشتن بیش از حد داره و می گه کسی تو زندگیش نیست البته ما هنوز نامزد نکردیم داریم نامزد می کنیم با کارایی که می کنه بهش شک کردم ولی نه اینکه جای دیگه زن داشته باشه

      پاسخ
  • سلام مطالبتون جدید و علمی بود برخلاف حرفهای کلیشه ای بعضی سایتها.من وهمسرم ۱۷ سال هست که ازدواج کردیم دو فرزند داریم زندگی آروم وبدون تنشی داریم.همسرم مرد مهربان ودست ودلباز وصبوری هست ولی بارها وبارها شاهد خیانت همسرم بودم الان حدود یک وسال ونیم هست که میدونم یه گوشی داره که من تا حالا ندیدم بارها هم وقتی ناراحتی منو از این قضیه دیده گفته میارمش خونه بهت میدم ولی درعمل اینکارو نکرده این اتفاق خیلی منو به هم ریخته وحتی سلامتی منو تحت تاثیر قرار داده .همسرم خودش دلیل کارش رو رشد نکردن نامیده ومیگه رفتارهای بچه گانه انجام میدم ولی با همین کارش به من ضربه میزنه دیگه نمیدونم چیکار کنم باهاش سردزندگی کنم تا ببینم چی پیش میاد یا نادیده بگیرم و زندگی عادی خودمو داشته باشم.میترسم اگه کارهاشو نادیده بگیرم وقیح تر بشه.ولی نمیدونم هم چیکار میتونم انجام بدم.میبینید حتی توسایت شما یه مردهم درخواست کمک نکرده ولی ما خانمها همیشه قربانی هستیم یعنی کسی که کاراشتباه میکنه خوش وخرم وسلامته وکسی که بهش ظلم شده مریض ودرمانده. چیکارکنم اینطور آسیب پذیر نباشم؟ ممنون

    پاسخ
  • سلام خانمی۴۰ساله هستم۲فرزند دارمیک پسر۱۷ساله ویک دختر۱۳ساله.همسرم۴۷سالشه.۲۱ساله ازدواج کردیم.از ۴سال پیش فهمیدم که خیانت میکنه وبه مرور فهمیدم از سالها پیش این کار رو میکرده،چون خیلی بهش اعتماد داشتم هیچوقت نفهمیدم که خیانت میکنه. فرد خاصی وثابتی در میان نیست.هر چند ماه وچند بار رابطه فرد رو عوض میکنه و وابستگی نداره.بارها دعوا کردم،صحبت کردم،خواهش کردم،مریض شدم،فایده نداشته وبه کارش ادامه میده.البته کلی معذرت خواهی میکنه وابراز پشیمونی وانکار.همیشه میگه عاشق منه وبدون من نمیتونه زندگی کنه.واقعا به غیر از این مشکل ،مشکلی نداریم.واقعا نمیدونم باید چیکار کنم.لطفا راهنمایی کنید.

    پاسخ
  • سلام
    من نه ساله ازدواج کردم هیچ عشقی نبود بعدها متوجه شدم که پدر و خانواده پدریش هم شدید مخالف بودن چون ازدواج فامیلی رو بیشتر میپسندیدن ، عشق به دختر عموش و ازدواجش و عشق های گذراش
    تقریبا ۵ماه پیش خیلی اتفاقی متوجه پیامک صمیمی با یه خانمی شدم بعد ۲هفته که شدیدا تو خودم بودم با بیان شدیدا ملتمسانه که پناهم تویی هر چند بابت پیام هیچ توضیح وهیچ ابراز پشیمانی ای رابطه صمیمی پیدا کردیم به من گفت که اعتمادتو جلب میکنم.دیگع نگاه به گوشیش نکردم که چیز جدیدی پیدا کنم حالم بد بشه ولی همیشه میخواستم به خودم ثابت کنم من اشتباه میکردم حی وسوسه چک گو شی رو داشتم.
    تا اینکه دوباره دیدم تو پیامکش به نفر گفته دیدی چه راحت شماره تو گرفتم
    یا تو تلگرام به یه شخص دیگع نوشته سلام چطوری خوبی؟دوباره حالم بد سده الن نمیدونم بابد چه کار کنم واکنش صحیح چیه ع
    در ضمن بگمالان خیلی هم دوسش دارم ولی به نظرم هم کفو هم نیستم دوتا هم بچه دارم
    مثلا:تو مسافرت اهش همیشه منو از صبح تا شب خونه یکی میذاره میره با رفیقاش عشق و حال ما هم همیشه ۹سال سر این موضوع دعوا داریم
    پا بده مواد
    یا مشروب…میگه مرد باید همه کار هیچ کاره باشه
    پ

    پاسخ
    • خدا خودش کمکتون کنه شوهرتونم به راه راست هدایت کنه پیامتنونو خوندم قلبم درد گرفت😢

      پاسخ
    • وضعیت من که به مراتب بدتر از شماست اگه جای من بودید چکار می کردید شوهرم ۵۶ سالشه خجالت نمیکشه فقط دنبال دختر بازیشه با چند نفر در ارتباطه یکیشون ۳۰ سال از خودش کوچیکتره بدجوری خامش کرده دختره بهش گفته باید باهام ازدواج کنی و تمام فکر شوهرمو به خودش مشغول کرده قبلا از اینکه بهش میگفتم میخوام طلاق بگیرم تنش میلرزید ولی الان خیلی راحت میگه بگیر مهم نیست واسم اینقد وقیحه که جلوی من میشینه به معشوقش زنگ میرنه
      واقعا نمیدونم چیکار کنم همچین کسی هیچ وقت درست نمیشه و زندگی کردن باهاش حماقت محضه
      وقتی علت خیانشو میپرسم میگه من نمیتونم دل کسی و بشکونم نمیتونم به کسی نه بگم واقعا تو این سن و سال اینکارا خیلی خجالت داره

      پاسخ
  • سلام
    موضوعی که وجود داره اینه که مادر من به به همسرم شک داره و مدام درباره این موضوع باهام حرف میزنه و حرفاش به شدت روی رفتارم تاثیر میزاره و حال خودمم بد میکنه با اینکه من میدونم همسرم مشکلی نداره ولی باعث شده من آرامشم رو از دست بدم مادرم همیشه با بقیه مقایسش میکنه و من هرچی بگم میگه که تو ساده ای و زود ناراحت میشه ازم واقعا نمیدونم چطوری رفتار کنم که هم مادرم ناراحت نشه!هم آرامش برگرده!

    پاسخ
    • سلام من ۲۱ سال و همسرم۲۷ سالشه دوسال ازدواج کردیم متوجه خیانتش یک ماه پیش شدم که اشناییش با خانوم به دوران مجردیش برمیگشت
      اون خانومم یکبار ازدواج و طلاق گرفتن از اونجایی که رابطه خیلی خوبی باهم داریم و اون واقعا چیزی برای من کم نگذاشته خیلی زندگیمو دوست دارم برام توضیح داد که چرا اینکارو کرده و ابراز پشیمونی کرد و ازش که سوال کردم گفت هیچ مشکل و کمبودی تو زندگی ندارم خودش قبول داره که چیزی براش کم نذاشتم و اصلا قابل مقایسه با اون خانوم نیستم واقعا ما هیچ مشکلی نداریم از تمام جوانب چیزی براش کم نگذاشتم اما میترسم که این کار عادت شده باشه براش چون این رابطه قدیمی هست رها کردنش حتما خیلی سختع و احساسم بهم میگه هنوز تموم نشده و فکر میکنم درسته نمیدونم چکار کنم به هیچ عنوان به جدایی فکر نمیکنم فقط میخوام که کس دیگه ای تو زندگیم نباشه چه کنم؟

      پاسخ
    • من نامزدم و همین شرایط و دارم بد بودن خانوادم با نامزدم باعث شد منم بد بشم ولی دیدم اشتباهه،همسرتو اولویت قراربده ت قراره یه عمر باهاش زندگی کنی

      پاسخ
  • سلام خسته نباشيد
    من با يه اقايى ٣ سال دوست هستم
    اختلاف سنيمونم ٢ ساله
    و تو يكى از شبكه هاى اجتماعى اشنا شديم
    اين اقا ب من راجب رابطه هاى گذشته ش دروغ گفته بوده
    ينى هر دفعه ازش يه چيزى ميپرسم يه جوابى ميشنوم حتى محل اشنايى و مدت رابطه روهم متفاوت ميگه ك دليلشم ميگه نميخاستم بدونى كسى منو نميخاد و ازين حرفا
    يكبار رفت تولد همكلاسى دخترش ب اصرار دوستش توى كافه ، كه از من پنهون كرد
    و اينكه با يكى از همكلاسى هاى دخترش نميگم مدام چون دقيق نميدونم ولى چت ميكرده و به گفته ى خودش راجب درس صحبت ميكردن
    يه روز من پيشش بودم ك ديدم همون دختر بش اينستا پى ام داد كه نه ، ممانعت ميكرد از نشون دادنه پيام ولى وقتى بازش كردم ديدم استوريشو ريپلاى كرده از منم بيزارى ؟ اونم گفته ن
    اينارو از من مخفى ميكرده چون ميگه من حساسم
    و اين ك خودشم قبول داره دروغ گفته و پنهون كرده منم ازش خاستم همه چيو بهم بگه
    حتى بهش گفتم ميتونى اينستا كسيو فالو كنى
    يا با هركى خاستى حرف بزنى اما من در جريان باشم فقط
    بنظر شما بايد چكار كرد ؟

    پاسخ
  • مینا.ررررر
    آذر 19, 1399 13:57

    با سلام
    بنده ۱۵ سال با همسرم هست زندگی میکنم و دو فرزند دختر و پسر دارم . حدودا ۶ سال پیش تصمیم به ادامه تحصیل داد و کارشناسی گرفت و نزدیک حتی ۵ روز تنها گذاشت منو و بچه هام رفت جایی که نه جواب تلفن میدتد و کسی میدونست کجاست . و بعد از بازگشت حتی به اصرار که بریم طلاق بگیریم . ولی با اصرار و صحبت منصرف شد . الانم که سمتش رفته بالا منو دیگه هم سطح خودش نمیدونه .مثل کارگر محل کارش برخورد میکنه . و پیجش هم همه فالورهاش همه زنهای جلف و مطلقه هست . دارم داغون میشم . و وقتی هم از سرکار میاد و یا در خانه حضور داره مدام با گوشیه تو اینستا و چت هست نمیدونم طلاق بگیرم بچه هام اسیب روحی میبینند و نابود میشند و اگر هم بمونم دارم نابود میشم . هر موقع هم خواستم بشینم باهاش صحبت کنم . میگه حرفات تکراریه و عصبی میشه و میگه چرت میگی. ارزو دارم به خودش بیاد . عاشق زندگیش و بچه هاش باشه . کمکم کنید مقدور هم نیست برم پیش یه مشاوره یا روانشناس

    پاسخ
  • سلام خانم ۳۳ ساله و شوهرم۳۵ سالش هست.۸ساله باهمسرم ازدواج کردم .دختر ۴ساله دارم.همسرم تو زندگیمون برامون چیزی کم نزاشته.از هرلحاظ عالی هست،فقط ابراز محبت بلد نیست یاخودش نمیکنه.ولی در قبالش من هیچی کم نزاشتم.احترام،عشق….تواین همه سال چند ساله احساس خیانت از طرفش میکردم.ولی چیز اثبات شده ای ندیدم.همه،حتی مشاورهم میگفت ساخته ذهن خودته.اون مشکلی نداره.البته خودم تنهایی مشاوره میکردم.تا چند ماه پیش وارد مجازی نمیشد،ولی دوماهه اعتیاد پیدا کرده،واسه نهار نمیاد خونه.هی میگه کی میری خونه مامانت،تصمیم گرفتم کنترلش کنم.وقتی خونه نبودم ضبط صدا گذاشتم.متوجه حضور کسی شدم.بااین حال عاشقشم، هنوز سکوت کردم،تاسند محکم گیر بیارم.همیشه میگفتم،همون لحظه طلاق میگیرم،ولی میبینم دوسش دارم،نه میتونم جدا شم،نه تحمل کنم!البته خودش میدونه خیانت چقدر برام درد اوره.حالا شما بفرمایید چه کنم؟؟؟

    پاسخ
  • سلام
    من 18سالمه نامزدم 25سالشه یه ساله که عقد کردم نامزدم قبل عقدمون چندین بار بهم خیانت میکرد خودم میدیدم که با دخترا درارتباطه وقتی بهش میگفتم گردن نمیگرفت. حتی داخل عقدهم چندین باردیدم. 7ماه بود که عقد کرده بودیم فهمیدم که چیزی داره ازم مخفی میکنه فهمبدم داره بهم خیانت میکنه. اینستاش رو گوشیم وصل کردم وقتی با دختره چت میکرد داخل اینستا من میتونستم اس هاشون بخونم دیدم که با یه دختر حدودن سن 25سال یا به بالا در ارتباطه حتی باهم ارتباط جنسی هم داشتن دختره هم میفهمید که این متاهله ونامزد داره.از اس هاشم فهمیدم به دختره زیاد محل نمیده اخه بهش میگفت دیگه نمیخوام باهم باشیم من فهمیدم تو با فلانی درارتباطی من بهت گفتم از بس دوستت دارم جونمم بهت میدم ولی از کنار خیانت نمیتونم راحت رد بشم. از اس هاشون اسکرین گرفتم نشونش دادم بهش گفتم گردن نمیگرفت میگفت اینا کی بهت گفته اینا دروغه این اس ها. بعد گفتم که اینستات خودم روگوشیم وصل کردم باهم بحثمون شد حتی خانوادمم با خبر شدن.. دیگه مجبور شده بود بگه جریان رو بهم گفت دیگه تکرار نمیکنم فقط ابرو مو پیش خانوادت نبر بگو بهشون این اس ها مال من نبوده اشتباه شده. ولی بازم دوباره خیانت هاش تکرار کرد بازم بحث.. دوروز پیش بازم فهمیدم که داره بهم خیانت میکنه حتی براشم استوری میزاره مخاطبانش فک میکنن واسه من گذاشته ولی دراصل واسه دختره گذاشته. دختره کلیپ درست کرده روعکسش براش فرستاده اینم گذاشتم استوری که مرسی عشقم نفسم. فدات خانومی که کنارمی همیشه ب فکرمی… من بهش گفتم من که درست نکردم میگه من خودم درست کردم گذاشتم تا تو غافلگیر بشی.. ولی بلد نیست بعدم حوصله ی اینکارا نداره همیشه میگه من براش درست میکنم بعد من فهمیدم داره دوباره خیانت میکنه ساعت 3شب رفتم پروفایل واتساپش رو حرف اول اسم خودم گذاشتم یه 10دقیقه شد دختره از بس زنگ زد اس داد تا نامزدم فهمیدم سریع پروفایل عوض کرد گفتم چرا عوض کردی گفت حرف اول اسمت نزار یه عکس عاشقانه بزار گفت که من میدونم تو اینو میزاری فک میکنی من دوست دختر دارم تا پروفایل رو ببینه بفهمه دیگه اسنده ولی من ندارم…. کلا ازدهنش دراومد خودشم فهمید که من میدونم ولی به روم نمیارم اسم دختره هم داخل گوشیش به اسم پسر سیو کرده که من نفهمم ولی استوری هاش همش عکس دختر میزاره من یه بار استوریش دیدم عکس دختر بود نوشته بود رفیق فابم تولدت مبارک… دختره زیاد سنی نداره زیر 22سال میشه…. میدونم اگه ب نامزدمم بگم بازم گردن نمیگیره دوباره سر خودم خالی میکنه واقعا دیگه نمیدونم چکار کنم خسته شدم دیگه دارم کم کم ازش زده میشه ازش خسته میشم هرگونه محبتی که بگی در حق این انجام دادم هیچییی واسش کم نزاشتم هر روز بیشتراز دیروز دارم بهش محبت میکنم تا از اونا کنده بشه سمت این چیزا نره ولی هیچی.. تازه گاهی اوقات هم بهش گفتم طلاق میگیرم میگه برو بگیر بسلامت. میگه خودت الکی زندگیت خراب میکنی هیچی نیست من باکسی نیستم.. خانوادش خیلی منو میخوان منو روچشماشون میزارن خودشم خیلی منو میخواد اصلا ب اسم صدام نمیزنه همش عزیزم یا گلم میگه حتی از نظر مالی نمیزاره کمبودی داشته باشم. تنها مشکلش همینه واقعا دیگه نمیدونم چکار کنم میترسم اخر این دوستیا به ازدواج دوباره باشه یعنی زنی دیگه بگیره اخه داخل خانوادشون اتفاق افتاده..چندین بارم باهاش حرف زدم گوش میکنه یه ماهی بگذره دوباره تکرار میکنه.
    ممنون میشم کمکم کنید🙏🏻

    پاسخ
    • بهترین کار اینه تا دیر نشده اقدام کنی برای جدایی شما چ دوسش داشته باشی یا نه اگه باهاش بمونی زندگیت ازبین میره بااین ادما نمیشه زندگی کردو خواهش میکنم عاقلانه تصمیم بگیرو ازش جداشو ،اون الان نمیدونه داره چی میکنه ولی بعدا به قدری پشیمون میشه ک فکرشم نمیکنی و تاکیدمیکنم ادامه نده

      پاسخ
  • سیلوانا
    آذر 23, 1399 10:12

    سلام .شوهردوستم سالیان سال تنوع طلب وخیانت کاره .باوجوددرآمدبالا برای زن وبچه خیلی خسیس وبیرون خونه خیلی لارژ .تلفنهای شب ونیمه شب وپیامهای عاشقانه زنان ویاشعرهای عاشقانه شوهربه آنها وسریع پاک میکردباتمام مدارک مرتب با زن وبچه دعوامیکردو3ماه 4ماه قهرمیکرد وحتی ضروریات زندگی نمی آوردوبادادوبیدادودعوامنکرخیانت میشه میگه توهم زدی .برای من حرف درمیآوری .با آبرومن بازی میکنی .حرف زیادی نزن.حرف بی ربط نزن. ظاهر مذهبی ونسبتا موجه نمیتونه ثابت بادرآمدخیلی بالایی که داشت ودارد این خانم چکارکنه ؟

    پاسخ
    • سیلوانا
      آذر 25, 1399 08:46

      سلام خیلی ممنون .آیاعکس از پیام وواتساسب تصویری ونامه های عاشقانه وشعرهای …برای اثبات کافی نیست ؟

      پاسخ
  • خسته نباشید.بابت پاسخگویی متشکرم.اول اینکه تاحدودی رابطمون تحت تاثیر وجود دخترم قرارگرفته واینکه شما میفرمایید باهشون ارتباط برقرار کنم ،بنده درمورد کمبودها وانتظاراتش از رابطه عاطفی وجنسی سر صحبت رو بازمیکنم.ولی ایشون هربار اعلام رضایت از هر لحاظ میکنند ومنکر عدم احساس آرامش در کنار ما هستند.درآخرین صحبتمون درهمین موردایشون قسم وتاکید برمتعهد بودن دارند.(درحالی که گفتم صدای خانمی در ضبط صدا بود)باید به این نکته هم اشاره کنم که بنده بسیارزودرنج هستم،اصلا نمیتونم خودم را اصلاح وکنترل کنم وخودم رو قوی وبااعتماد بنفس نشون بدم ومساله بعدی اینکه همیشه درمورد دارایی نقدی باوجود درک من درمورد دخل وخرجمون مخفی کاری دارند ویا هر وقت درخواستی مبنی بر اینکه که قسمتی از اموال رو به نام بنده کنند تا امنیت مالی داشته باشم ،سرباز میزنند.ممنون میشم نظرتون رو بدونم🙏

    پاسخ
    • اقای عباسی چیزی که میگم شاید بی ربط باشه من۲۲سالمه اماتا الان من توزندگی واقعیم. بادختری نبودم وادمی بودم که همیشه از شروع رابطه ی عشقی وعاطفی وپیامدهای بعدش میترسیدم.واینکه بلدنیستم بایکی رابطه برقرارکنم.ازیه طرف هم خوشحالم چونکه پیرامون وقصه های عاشقانه ی زیادی شنیدم ودیدم که با پایان تلخی وعذاب اوری به اتمام رسید واینکه تونستم ازادمای دوراطرافم که همون دوستام هست تجربه وپندبگیرم که هررابطه ای سالم نیست اما ازطرفی میترسم توزندگیم همیشه تنهابمونم و این تنهایی طولانی تربشه…

      پاسخ
  • سیلوانا
    آذر 24, 1399 11:28

    سلام آقای عباسی بزرگوارنمی دونستم جواب نمیدید وعلت جواب ندادنتون هم نمی دونم ممنون میشم بفرمایید

    پاسخ
    • سلام وقتتون بخیر آقای عباسی.
      ای کاش جواب منم بدید..خیلی دوست دارم نظرتون رو بدونم.
      تشکر

      پاسخ
  • باسلام واحترم ،خواستم بدونم دیدگاه قبلیم تایید شده یا نه؟ استرسم غیرقابل تحمل شده…

    پاسخ
  • مرسی

    پاسخ
  • سلام وقت بخیر.ممنون از راهنمایی هاتون. من یه سوالی داشتم ،
    من با شخصی نامزد هستم که ایشون قبل از من با کسی دوست نبوده ولی از یه نفر خوشش میومده. چند وقت پیش ازش خواستم به من دسترسی به تلگرام و اینستاگرامش بده که داد . واقعا هم پسر خوبیه و اعتماد دارم بهش ولی تو اینستاگرامش متوجه یه موضوعی شدم. اینکه ایشون به تازگی در مورد اون شخصی که قبلا دوسش داشته با یکی از دوستاش صحبت کرده‌‌. اون خانم پیامی داده بوده و نامزد من متعجب شده که چرا اون خانم پیام داده! و رفته به دوستش گفته که فلانی بهم پیام داد و یه روز فکرم رو درگیر کرد ! و حتی اشاره کرده بود که اخرین عکس اون خانم چجوریه که مشخصه دلش میخواسته بیشتر در موردش با دوستش صحبت کنه که دوستش ادامه نداده.
    من بهش گفتم که چرا با یه پیام یه روز درگیر شدی و مگه واقعا فراموشش نکردی؟ اما اون میگه کاری به کارش ندارم و اونی ام که گفتم اغراق بود یه روز نبود ، اونجوری گفتم که دوستم به حرف بیاد! در حالیکه خودش از هر دروغ کوچک و بزرگی بدش میاد‌‌، چرا باید دروغ بگه؟اصلا چرا باید تمایل داشته باشه که راجع به اون خانم با دوستش حرف بزنه‌ و با دروغ و صحبت در مورد عکس اون خانم بحث رو باز کنه؟
    من فکر میکنم هنوزم یه درگیری ای با خودش و شاید یه علاقه ریزی به اون خانم داره. الان دیگه سعی کردم بیخیال شم ولی واقعا ناراحتم و گاهی فکرم درگیر این میشه که ایا ازدواج کردن با این شخص درسته یا نه‌‌. شاید هنوز به اون میزان کافی منو دوست نداره که با یه پیام یه روز درگیر میشه! جدا از درگیر شدنش قبول هم نمیکنه و میگه اغراق کردم‌!
    پیامه هم یه پیام کوتاه بوده در مورد مسائل کاری ولی چون خیلی وقت بوده با اون خانم صخبت نکرده بوده ، براش عجیب بوده که پیام داده.
    ممنون میشم اگر راهنمایی کنید که بهتره چیکار کنم .

    پاسخ
  • سلام اقاى عباسى خسته نباشيد
    چرا جواب منو ندادين ؟🥺
    هرروز ميام چك ميكنم بخدا …
    مشكل من اينه ك با يه اقايى دوستم ٤ساله
    بعد ايشون اوايل دوستى دروغايى راجب خودش و خونواده ش گفته بود
    ي مدت بعدم رفته بودن كافه تولد دوس دختر دوستش ك از من پنهان كرده بود
    وقتى فهميدم انكار كرد ك من بت گفتم
    بعد دوباره گف ميدونستم ناراحت ميشى
    با يكى از همكلاسياى دخترشونم ارتباط داشت
    ك من خبر نداشتم
    يبار پيشش بودم ديدم دختره جواب داد ن
    من گفتم چى ن
    ديدم استوريشو ريپلاى كرده از منم متنفرى ؟
    خلاصه كلى ناراحت شدم
    همينجورى پنهون كارياى ريز ريز داره
    ك منجر شده من فك كنم داره خيانت ميكنه
    خيلييييم بش گفتم از دروغ و خيانت بدم مياد
    بنظر شما چكار كنم ؟

    پاسخ
  • سلام اقاى عباسى خسته نباشيد
    چرا جواب منو ندادين ؟🥺
    هرروز ميام چك ميكنم بخدا …
    مشكل من اينه ك با يه اقايى دوستم ٤ساله
    اختلاف سنيمونم ٣ساله ، قصدشونم ازدواجه كل خونواده ش ميدونن و بامن درارتباطن ! ولى خونواده ى من ب دليل شرايط مالى و كار راضى نشدن
    ايشون اوايل دوستى دروغايى راجب خودش و خونواده ش گفته بود
    ي مدت بعدم رفته بودن كافه تولد دوس دختر دوستش ك از من پنهان كرده بود
    وقتى فهميدم انكار كرد ك من بت گفتم
    بعد دوباره گف ميدونستم ناراحت ميشى
    راجب گذشته شم و رابطه هاشم خيليييى دروغ گفته جورى ك هر دفعه ي داستان تعريف ميكنه
    با يكى از همكلاسياى دخترشونم ارتباط داشت
    ك من خبر نداشتم
    يبار پيشش بودم ديدم دختره جواب داد ن
    من گفتم چى ن
    ديدم استوريشو ريپلاى كرده از منم متنفرى ؟
    خلاصه كلى ناراحت شدم
    ك گف بخاطر جزوه و ايناس
    همينجورى پنهون كارياى ريز ريز داره
    ك منجر شده من فك كنم داره خيانت ميكنه
    خيلييييم بش گفتم از دروغ و خيانت بدم مياد
    بنظر شما چكار كنم ؟

    پاسخ
    • ایشون رابطه های پنهانی داره که انقدر پررنگن که حتی نمیتونه از دیده شما پنهون کنه .. شما خودتون جوابه خودتون رو میدونین فقط میخواین از زبان کس دیگه بشنوین.. کامنت هارو بخونین همه پر از ادمایی هست که به چیزاییکه دیدن و شنیدن و احساس کردن اعتماد نداشتن و ندارن الانم دیگه نمیتونن کاری کنن تمام چیزی که باید دنبالش باشی همون حسیه که بهت اون لحظه داده و چیزیکه ذهنت فهمیده و راجع بش هشدار داده .. ب نظرم تا دیر نشده تمومش کن

      پاسخ
  • اقای عباسی ،بعد از چندسال متوجه خیانت همسرم شدم که دو سه سال خانمی راصیغه کرده بود و من به خاطر اعتماد و رابطه عاطفی خوبی که با همسرم داشتم متوجه نشدم ،با این که همه علایم رو داشت حالا که فهمیدم با وجود سه فرزند ،همسرم میگه خیلی ناراحتم که تو فهمیدی وچه اشکالی بود توی زندگی وقتی تو نمی دونستی ؟
    در صورتیکه در اون مدت عملا دیگه به من از هیچ لحاظ کاری نداشت .و الانم میگه تو و زندگی رو خیلی می خوام اما از خودم بدم میاد که نمی تونم این کار رو ترک کنم ،
    تو ی اون مدت خیانت با اون زن ،منم خیلی درگیر کارو بچه ها بودم و متوجه نمی شدم .هر دو در سن میانسالی هستیم ،چه کارکنم طلاق بگیرم یا راهی هست ،زندگی مو دوست دارم

    پاسخ
    • محمد عباسی
      دی 5, 1399 23:56

      با سلام.

      این مقاله سایت رو حتما مطالعه کنید:

      https://asavakil.ir/man-states-after-betrayal/

      پاسخ
      • ایاداشتن یک (عشق یایک همسر که متعهدبه زندگیشه احساس عاطفی داره مسئولیت پذیره عاشقه همسرشه وکارهایی برای خوشبختی وخوشحالیه همسرش انجام میده)
        خیلی افتخارداره ؟
        چون خانواده های دهه۴۰یا۵۰یا۶۰بهش میگن زن زلیل بودن
        ایا باهمه ی اون چیزا ای دورشون پلانتزکشیدم میشه اسمشوگذاشت زن زلیل بودن چون اگر بخوای نگاه کنیم وروراست باشیم مردا همیشه تواینکارا ازدختر سرترن وهمیشه اولین گام روخودشون برمیدارن

        پاسخ
  • ممنونم كه جواب داديد
    ولى ب من چند وقته قول داده ك واقعا اين كارشو بزاره كنار .. نميدونم بايد اعتماد كنم و ي فرصت دوباره بدم يا ن؟

    پاسخ
    • محمد عباسی
      اسفند 28, 1399 20:59

      فقط مشاور میتونه تایید کنه که ایا واقعا این کار رو ترک میکنه یا خیر.

      پاسخ
  • من خانومی 35ساله هستم سه تا بچه دارم 12ساله ازدواج کردم الان فهمیدم شوهرم دوسال پیش زن صیغه ای داشته به مدت سه ماه ما همدیگرو خیلی دوست داریم من خیلی از این کارش ناراحت هستم دارم دیونه میشم وقتی فکرمیکنم توخلوت باهاش رابطه جنسی داشته خیلی داغون میشم الان رابطمون قبل از این موضوع خیلی خوب بود

    پاسخ
  • سلام اقای عباسی بین کامنت هایی ک خوندم شما به اختلاف سن صحبت تاکید دارید میخواستم ازتون بپرسم من خودم ۱۸ سالمه و نامزدم یعنی خاستگارم ۲۶ سالشه و اگه بتونیم با اختلاف سنمون کنار بیایم، آیا این فاکتور در آینده ک رابطه ما جدی تر بشه اختلالی ایجاد نمیکنه ؟؟؟
    لطفا راهنماییم کنید

    پاسخ
  • محمدی
    دی 26, 1399 17:41

    سلام من سوال دارم چطور میتونم بپرسم؟

    پاسخ
    • سلام ، چند سال اول زندگی مشترکمون متوجه شدم که همسرم بهم خیانت جنسی کرده و الان که ۱۵ سال هست با هم زندگی می کنیم هر چند وقت یک بار به من خیانت می کنه و می بینم که به زنها حتی آشنا پیام می ده و حرف های عاطفی می زنه در حالی که نسبت به خود من فردی سرد و بی عاطفه هست . تازگیها دیدم که یه خانم که من هم می شناسمش به شوهرم تو واتس اپ فیلم می فرسته اول مسدودش کردم چیزی نگفت یه هفته بعد اتفاقی واتس اپش رو دیدم و متوجه شدم که این خانم رو از حالت انسداد خارج کرده . با هم بحثمون شد به من گفت تو متحجر و عقب مانده ای من فقط با این خانم دوستم و چیزی بین ما نیست . هفته گذشته بهش یه نامه نوشتم و بعد هم گفتم خانمه رو مسدود کن و قبول کرد الان هم بهش مشکوکم و فکر می کنم به هم پیامک می دن ، افکار منفی و مخرب میاد سراغم و استرس و تپش قلب دارم خواب آشفته دارم .می دونم که افسردگی گرفتم با این که چیزی تو زندگی براش کم نذاشتم اما همیشه در حال شوخی کردن با زنهای دور و برش هست. دنبال پیج زنها تو اینستاگرامه لایکشون می کنه و اگر زن زیبایی ببینه چشم از روش برنمی داره با این که من از زیبایی چیزی کم ندارم . تابستون گذشته متوجه شدم که خودارضاعی می کنه و حتی احساس کردم یه زن با خودش اورده خونه . الان می ترسم از خونه بیرون برم . از بس این جور چیزها رو دیدم ازش دیگه نمی تونم اعتماد کنم . ازش متنفر شدم . نمی دونم چکار کنم

      پاسخ
  • اقای عباسی …
    عقیده وباورومنش من نسبت به جنس مخالف خیلی منفیه درحدی که همیشه خیانت ها روازجانب دخترا می بینم ومخالف دیدگاه دختراییم که ادعامیکنن معصومن ودنبال رابطه ی امن هستن وخودشون خیانت نمیکنن وازطرف مرداهمسرموردعلاقشون موردخیانت قرارگرفتن البته همه دخترا نه اما درصد زیادشون همیشه مردومتهم به خیانت میکنن وخودشون روتبرعه میکنن واین تاحدودی منو از رابطه های عشقی وزناشویی دورکرده این حق روبهم میده که حال موجود خودم ووضعیت که الان دارم رودرک کنم
    شمابگین باحرف مخالفید یاخیر
    اگرمخالفیدچرا واگرخیر چرا؟

    پاسخ
  • با سلام و تشکر بابت مقاله مفیدتون
    من خانمی ۳۶ ساله با یه دختر ۱۱ ساله و یه پسر ۸ساله ام .همسرم ۳۷ ساله هستن و ۱۳ ساله ازدواج کردیم.
    از ۱۰ سال پیش متوجه پیامکهای خیانت همسرم شدم و ۸سال پیش متوجه رابطه شون به یه زن متاهل و بچه دار شدم، هر بار هم اول جر وبحث و دعوا کردم و به پدر و مادرش شکایت کردم اما بعدا بخشیدم و با محبت بیشتر زندگی کردم .. اما این وضع تموم نشد و همچنان با دروغها و پنهان کاری هاش اذیت میشم. کلا در هر زمینه ای تنوع طلبه، شغل و زن و دوست ولباس و….
    با توجه به اینکه هر راهی که بوده برای حفظ زندگیمون کردم اما نتیجه ای نداشته. من تو همه چی از ایشون سرترم، شغل، درآمد، تحصیلات، اخلاق،زیبایی، اندام… اما همیشه بهش گفتم که دوستش دارم و میخوام زندگیمون بهتر بشه ولی فایده ای نداره. مشاوره هم رفتم گفتن طلاق بگیر خواستم نظر شمارو هم بدونم چون مقاله تون خیلی عالی بود. نظرتون برام مهمه

    پاسخ
  • سلام وقتتون بخیر
    من23 سالمه الان مدت 1 نیم با یه آقای27 آشنا شدم به تازگی هم قصدمون ازدواجه ،هر دو صادقیم و همو عاشقانه دوست دارم هر چند مشکلاتی داریم ک باید صبر کنیم ک درست بشه…اما مشکلی ک به تازگی به وجود اومده اینکه بین ما بحثی به وجود اومده و اون اینکه این آقا میگن ک بخاطر دوست داشتن زیاد من به من نمیتونه دروغی بگه ….بخاطر همین بهم گفته ک بجز رابطه داشتن با من دوست داره با کسی ک ازش خوشش بیاد و این بی میل نباشه رابطه داشته باشه،حالا من نمیدونم اینو حرفش بخاطر صداقت بیش از حدش که اگه باشه چه برخوردی باید داشته باشم ،یا داره از دوست داشتن من سواستفاده میکنه یا میخواد رابطه رو تموم کنه….اینم عرض کنم تا حالا چند بار رفته و خودش برگشته و تو این مدت کوچکترین دست هم به من نزده با اینکه شرایطش رو داشته چون من مطلقه هستم.به کلی گیج و کلافه شدم نمیدونم باید چیکار کنم اگه واقعا هم راست بگه ک مریضه با این حرفاش یه جوری حرمت رو بینمون شکسته من نمیدونم چه برخوردی باید بکنم

    پاسخ
  • سلام خسته نباشید من با پسری حدود 4سال پیش آشنا شدم ولی الان هیچ دوطرف خانواده میدونن ک ما با هم زندگی می‌کنیم و اصرار بر ازدواج دارن ولی من شک دارم بهش چند مدت پیش فهمیدم ک با دختری در ارتباطه و منم بهش گفتم ک خوشبختیش برام مهمه و بعد دوروز خودش برگشت میترسم بعد از ازدواج دوباره دختر بیاد تو زندگی

    پاسخ
    • سلام جناب عباسی
      من ۱۱ ساله ازدواج کردم و دو فرزند ۵ و ۷ ساله دارم، بعد از تولد فرزند دومم همسرم توجهش نسبت به من کم شد و با توجه به مشغله زیادی که داشت (بچه داری) نمیتونست به نیازهای من به تناوب و کیفیتی که مد نظر بنده هست پاسخ بده، یعنی تعداد رابطمون کم شده بود، من نه قبل از ازدواج و نه بعد از اون با هیچ شخص ثالثی ارتباط جنسی نداشته ام ولی یکبار همسرم منو برای یک هفته تحت فشار گذاشت و من نزدیک بود که با یه دختر خان ۲۸ ساله ارتباط جنسی بگیرم ولی خوشبختانه خدا کمک کرد و اینکار رو نکردم و شماره ی اون دختر رو هم از گوشیم پاک کردم، الان همسر بیشتر بهم میرسه و حد اقل هفته ای دوبار رابطه داریم، ضمنا خودم ۳۳ و همسرم ۳۱ سالشه، از کیفیت رابطه مون نه ۱۰۰ درصد ولی ۷۰ یا ۸۰ درصد راضی هستم. ولی خیلی هوس خیانت به سرم میزنه و داشتن روابط متعدد و متنوع رو دوست دارم، خصوصا وقتی در سایتهای مختلف با خانمها یا مردان متاهلی که تجربه اینکارو دارن صحبت میکنم خیلی وسوسه میشم. همسرم رو هم خیلی دوست دارم و ضمنا خودم و خانمم گرایشات مذهبی هم داریم، خودم ۳۳ و خانمم ۳۱ سالشه، راهکاری ارائه بفرمایید که ازین وسوسه ها راحت بشم.
      با تشکر.

      پاسخ
  • با سلام خدمت شما من و همسرم عقد هستیم ایشان در درسشون بعد ۳ سال دانشگاه به مشکل برخورد و از آنجایی که درس برای من خیلی مهم بود خیلی با هم ناراحت شدیم من ایشان را قبول دارم که خیلی درک نمی کردم چون ایشون مثل یک بچه دوساله به محبت نیاز دارند من این رو دوست نداشتم و دوست داشتم همسرم مثل یک مرد کنارم باشد و بدم میومد خیلی محبت کنم…. در نتیجه دیدم در تلگرام با چند دختر صحبت کردند وقتی که متوجه شدم گفتن من خودم هم چند وقتی این را شروع کردم بسیار ناراحتم از اینکه خودم را آلوده به این گناه بزرگ کردن بسیار ناراحتم به چند مشاوره رفتم تا این کار را ترک کنم و همیشه به خاطر بی‌توجهی تو بوده است و عقده هام بوده که اونجا خالی میکردم و حالا که فهمیدی خودت اروم تر شد و فقط همین چت هاست ، من هم قبول دارم که نمیتونم خوب اون رو درک کنم و نمیتونم اون جور که میخواد بهش محبت کنم با توجه به اینکه چون تلگرام را در همان لحظه حذف کردن و توبه کردن و خودشان هم بسیار چند وقت کلافه و ناراحت بودند که درگیر این گناه شدند من ایشان را ببخشم؟؟ چند ماه دیگر هم عروسی است
    ایا این موضوع رو به کسی از خانواده بگم که هکسرم خیانت در مجازی کرده یا نه چه کنم اعتماد کنم؟؟؟؟

    پاسخ
  • با سلام مردی هستم ۳۴ ساله.خانومم سر مسائل عجیب کار میکنه که دلم میخاد خودما بکشم.مثلا موقع تولدشون گفتن چرا روی کیک نوشته نشده همسرم.یا اینکه چرا عکس نگرفتیم.من سعی کردم همیشه موقع مراسمات بهترین ها را انجام بدم ولی بازم یه مشکلی پیدا میشه.آیا مقصر منم؟؟

    پاسخ
  • سلام خسته نباشید .بنده ۲۵ سال سن و اقام ۲۹ سال سن دارن . فامیل هستیم و همسایه . ۳ ساله نامزد داریم . تا ۲ سال و خورده ای دخالت مادرشوهرم در زمینه اینکه ک هفته اول نامزدی بهم گف دوسم نداره و حتی تا ۸ ماه پیشم بهم گف دوسم نداره اما هر بار اقام هیچ وقت چیزی نگف و نمیگ . حتی خواهر شوهرم بهم پیش شوهرم گف اگ ی روزی میخوای بزنیش با زبونت بزن ن دستت . یا خونه رو موکت کنیم و فلان ک مادرشوهرم برا هر چی نظر میده . جدیدا هم ۶ ماه پیش ی دختر جوون اومدن شرکتشون و خیلی تعریفش رو میکرد و رفتارش عوض شده کمی . الانم مساعلی پیش اومده ک اومدن خونمون بحث عروسی پیش بیارن بحثای ۳ سال پیش رو اوردن و مادرشوهرم هی میگف و دروغ میگف اقامم میدونس چیزی نمیگف
    الانم ک نشست گذاشتن حرف زدن حل شد اما ب خاطر دخالت خانوادش دوباره خراب شد و بهم میگ باید طلاق بگیریم دیگ نمیشه زندگی کرو
    اما من دوسش دارم و نمیدونم خیانت شده یا ن
    ولی میگ دیگ خسته شدم و دیگ نمیشه کاریش کرد

    پاسخ
  • در ادامه عرض کنم فک میکنن مادرم در زندگیم دخالت میکنن در صورتی ک من کل صحبتایی ک اومدن خونمون رو ضبط کردم حتی دایی اقام تعجب کرد گف دخالتی نبوده . اما آقام جدیدا خیلی عوض شده . ولی ی هفته پیش بودم پیششون بعد ۱ ماه رفتم خونشون ک فامیل گفتن برو اشتی کنیین تا نشست بزاریم صحبت شه . اول نزاشتن دست بهشون بزنم اما در اخر با صحبت و اینا نرمشون کردم و خوب شد و گف همه چی حل شد و گف اره طی این مدت واسه زندگیمون تمام برنامه هایی ک داشتیم رو بهم گف . حس کردم ک واقعا کسی نبوده تو زندگیش ک انقدر واقعا راحت صحبت میکرد و میگف خیلی دشمن زندگیمونن تازه متوجه شدم . نزار حتی خانوادم بفهمن ک خوب شدیم و بزار فک کنن کم کم خوب شدیم اما فردا صبح ک مادرش بهم حرف زد من جواب دادم گف سکوت کن منم حرف زدم ولی بعد سکوت رف سرکار ولی پیام داد ادم بشو نیستی ب مادرم جواب دادی
    فردا شبم رفتم خونشون میگف میخوام طلاقت بدم گفتم من باور نمیکنم میخندید . چند شب بعد هم نشست گذاشتن شرایط گذاشت ک مراسمی نمیگیرم و میریم مستاجری و خونه بابات نمیام اخه مامانش یادش داده ک فک میکنن مادرم دخالت میکنه در صورتی ک کل زندگیم دخالت مادرشوهرم بوده و همه عروساش تو نامزدی تا طلاق کشونده و عروسی کردن و الان زندگیشون عالیه همشون چون رفتن سر خونه زندگیشون
    الان بعد نشست خواهر شوهرم بهم پیام داده منم از واسطه پرسبدم ک جواب بدم یا نه اومد بهم گف چون خبر رف تو ادم نمیشی طلاق بدمت
    من باید چیکار کنم
    کل زندگیم تحت تاثیر جاشیه هس
    نمیتونه زندگی رو جمع و جور کنه
    دقتی مادرش ۳ سال میگف دوست ندارم ی باز نگف چی میگی

    پاسخ
  • ممنونم بابت لطفتون و راهنمایی شما.
    بنده ۴۲ ساله هستم و از سال ۹۴ با آقایی آشنا شدم که دو سال از بنده بزرگتر هستند و ۴۴ سالشون هست. و بعد از گذشت ۶ ماه متوجه شدم که با زنی دیگه در ارتباط هستن و بعد از تحقیق متوجه شدم که این رابطه ها همه از گذشته هست و این خانمها همه متاهل هستند و هر کدام به نوعی با ایشون در ارتباط هستند. ابتدا سکوت کردم اما وقتی دیدم رابطه جنسی زیادی بینشون هست بیان کردم البته در آرامش و با احترام بدون هیچ مشاجره و توهین. ایشون انکار کرد و گفت چنین چیزی نیست و خواست کمی رابطه ما کمتر بشه. من حرفی نزدم و گفتن که رفتار من نشان‌دهنده ی این هست که زیاد به هم نزدیک شدیم. چند سال از این رابطه ها گذشت و من سکوت کردم تا متوجه شدم زن دیگه ای که سالها قبل با ایشون در رابطه بوده از طریق دنیای مجازی پیدا شده و ایشون بی اندازه سرد شدن و خواستن که تنهاشون بزارم بدون هیچ توضیحی و من رفتم تا ۸ ماه بعد دوباره پیامهایی دادن و من برگشتم(در تمام این روزها خانوادشون با بنده در تماس بودن) رابطه ی من با خانواده ی ایشون خیلی صمیمی . یک علاقمندی دو طرفه هست. به هرحال برگشتم و حدود یکسال و نیم رابطه ما ادامه داشت و متوجه می‌شدم که هنوز خانومها میان . با ایشون در رابطه هستند اما اصلا حرفی نمیزدم و واقعا تمام نکاتی که شما الان بعنوان راهکار گفتید رو انجام میدادم. دوباره خیانت تکرار شد و اینبار مستقیم با صحنه خیانت مواجه شدم و در حال رابطه جنسی دیدمشون. اینبار من از رابطه خارج شدم بدون هیچ مشاجره و توهینی و ترکشون کردم. به هیچ عنوان پیامی ندادم و تماسی نگرفتم از یک هفته بعد ایشون شروع به پیام دادن کرد و حلالیت طلبید و عذر خواهی و بعد هم ابراز دلتنگی اما از سمت من جوابی نگرفتن تا حدود ۶ ماه بعد که ازم خواست که برگردم البته با پیامهای زیاد و البته حرفهای خانوادشون که او حال غریبی داره….دوباره برگشتم و متوجه شدم که به خانمها پیام دادن که نمی‌خوان رابطه هاشون ادامه دار باشه و خیلی خوشحال شدم اما دوباره بعد از گذشت چند ماه فهمیدم که باز هم در رابطه هستند و خیلی عجیب هست که به اونها ابراز دلتنگی می‌کنه اینبار با ناراحتی اما باز هم بدون مشاجره خواستم که ترکشون کنم اما گفتن که یک تار موی تو رو با دنیا عوض نمیکنم و از من فرصت خواستند. ابراز احساسات ایشون به بنده خوب هست و حتی در اتاق خواب عکسهای خودمون رو چاپ کردن و زدن به دیوار اما همچنان با اونها در ارتباط هستن. عذر خواهی میکنم که اینقدر توضیح دادم اما واقعا نمیدونم بایستی چکار کنم. خانواده هامون میدونن که ما با هم هستیم و تمام فامیل و دوستان ایشون بنده رو میشناسن و در تمام مهمانی ها در کنارشون هستم.رفتارشون با بنده مثل همسر هست و البته در تمام لحظات با تمام وجودم به ایش.ن توجه میکنم و خالصانه و صادقانه عشق میورزم.
    اما ایشون همواره قصد ازدواج نداره و رابطه هاشون با زنان گذشته زندگیشان قطع نمیشه. همه اونها متاهل هستند و این خیلی سخت تر هست. ایشون در تمام رابطه هاشون با این خانومها بشدت خیانت دیده و از همه با درد خیانت جدا شده و بارها گفتن که تو تنها زنی هستی که به من وفادار هستی و عشقت خالص هست. بارها پرسیدم به زبانهای مختلف که چه چیزم براتون کافی نیست یا مثلاً توقعتون چیه فقط جواب میدم تو همه چیزت عالی هست و خیلی از خود گذشته ای… خانوادشون میگن صبر داشته باش و فرصت و زمان بده. اما این سکوت‌ها و دیدن این رابطه ها بشدت گیج و مبهوتم کرده
    بنده رو راهنمایی کنید. سپاسگزارم

    دیدگاه شما در انتظار تایید است. پاسخ

    پاسخ
  • سلام آتنا هستم و 19سال سن دارم من وارد رابطه با فرد 37ساله شدم،خودم اولش یکم برام عجیب بود اما بعدش تحت تاثیر رابطمون شدم،تا به حال اینقدر احساس آرامش رو نداشتم چون یادمه با پسرایی که از سن 22تا 28ساله دوست میشدم همش باید شاهد رفتارهای بچگانشون میشدم و همش من اونا رو هدایت میکردم و گاهی غصه میخوردم،و اینکه تو این رابطه که هستم تا به حال هیچ مشکلی ندیدم و اون مهربونم ترین و باشعور ترین آدمی که دیدم

    پاسخ
  • سلام من خانمی هستم ۳۹ ساله و همسرم ۳۸ ساله و یک پسر دو سال و ۴ ماهه دارم و ۱۷ سال و نیمه ازدواج کردیم. ۳ سال پیش متوجه خیانت همسرم شدم و خودش اعتراف کرد از سال های اول زندگیمون این راه رو میره. وقتی فهمیدم خیلی گریه و التماس کرد که دیگه این کار و انجام نمیده. مدتهای پیش مشاور میرفتیم. متاسفانه علی رغم اینکه من گفتم می بخشم ، با هربار دیدن اینکه از راه های مختلف به نوعی خیانت میکنه، خاطرات تکرار میشد و باهم دعوامون میشد. بالاخره بچه دار شدیم و من در تمام این طول ۳ سال می دونستم داره به نوعی خیانت میکنه ولی نتونستم ثابت کنم تا اینکه خودش دوباره اعتراف کرد، در طی این ۳ سال با اون خانم دوباره از راه زیرکانه تری ارتباط برقرار کرده و باهم رابطه جنسی داشتند. الان باز دوباره خواهش میکنه که زندگی کنیم ولی باز میگه تصمیم با من هست. یک ماهه خودش رو به اصطلاح تو خونه قرنطینه کرده و راههای ارتباطی با اون خانم رو بلاک کرده. ولی من حس میکنم دوباره موقتیه. نمی دونم چه کنم. نطر شما چیه؟

    پاسخ
  • سلام من دختر 25 ساله ای هستم.خواستگار سنتی دارم که سه جلسه باهم بیرون رفتیم و مثل اینکه آقا از من خوشش اومده و تمایل داره به ادامه آشنایی.اما دو پست عاشقانه در صفحه اینستاگرامش داره که از متن اونها مشخصه پست ها مخاطبی داره و البته صفحه اینستاگرامش فعال هست .تاریخ این پست ها برای یکسال و نیم پیش هست ایشون اطلاع نداره من صفحه اشو چک کردم و هنوز هم با اینکه عنوان کرده از من خوشش اومده همچنان پست هارو حذف نکرده..بنظر شما موضوع جدی هست؟هنوز به اون شخص علاقه منده؟

    پاسخ
  • سلام‌من الان دوسال باهمسرم زندگی میکنم از اول زندگی یه روز خوش ندیدم و خیانت بوده تا ب الان اوایل ب دلیل دوست داشتن هیچی نمیگفتم الان دوست داشتنی نیست و جایش را با نفتر پر کرده است و اینو ب شوهرم گفتم ک ازت متنفرم فقط بخاطر دخترم باهات زندگی میکنم.هیچ حسی بهت ندارم.و اینکه چند بارهم گفتم طلاق همسرم قبول نکرد.
    دوسم داره ولی بهم خیانت میکنه دقیق جلو چشام احترام ارزش قائل نیست.
    چیکارکنم بنظرتون

    پاسخ
  • سلام وخسته نباشید من‌ خانمی 40 ساله هستم 17 ساله ازدواج کردم و دوتا دختر 7 و 13 ساله دارم زندگی خیلی خوبی داشتیم همسرم مرد خیلی خوبی بود اولین خیانت او بعد از 4 سالگی دختر اولم بود که گفت چیزی نبوده و دیگه تکرار نمیشه دومین خیانتش بعد از دختر دومم بود که از همکاراش بود وگفت دوستی بینشون نبوده و روی قرآن قسم خورد که چیزی نبوده و اگه دوباره اینکار رو کردم و هر کاری که دوست داشتی بکن میدونستم که روابط عاشقانه نبوده گذشت کردم زمانی که دخترم به مدرسه رفت درگیر اون شدم و از شوهرم غافل شدم تا سومین بار که برج 4 امسال رخ داد روابط عاشقانه و خیلی گرم بود انکار کرد بسیار زجر کشیدم گفت رابطه تموم شده بود ه وقتی تو معاملاتم کم آوردم گفتم به خاطر این رابطه هست رو قرآن قسم خورد که چیزی نبوده و نیست گفتم چرا تکرار شد گفت زندگیمو گرم کن گفتم باشه اگه تکرار بشه مهریه به اجرامیزام ضزبه شدیدی خوردم تابرج 9 که ازش يک گوشی وخط دیگه پیدا کردم پیام های عاشقانه از هر دو طرف گفت گوشی مال من‌ نیست انکار کرد و کتکم زد که تا به حال اینکار ر نکرده بود بعده دید قانع نمیشم اعتراف کرد که وسوسه شدم اون زن هم دیگه با من‌ کات کرد چون فهمید که توفهمیدی منم تموش کردم خیالت راحت و قبول کرد که دو شیفت بره سر کار تا خیال من‌ راحت بشه خیلی غصه خوردم و گریه که چرا. تصميم گرفتم رابطمون و گرم کنم هر روز زنگ و پیامک فدایت شوم و عاشقانه و احترام و کمی روابط جنسی رو بیشتر گرم کردم که قبلا اینگونه نبودم او هم خیلی از من‌ تشکر می‌کرد برای گرم کردن زندگیمون همه چی خوب بود. تا نزدیک روز زن که رفتارش عوض شد مضطرب بود مرخصی از کارش برای کارهای شخصیش از کارفرما گرفت دلم شور میزد بعد اومد خونه گفت گو‌شیمو تو محل کار جا گذاشتم باور نکردم گوشی تو ماشینش پنهان کرده بود.وقتی باز کردم پر از عکس های سکسی با همون زنه گرفته بوددنیا به سرم خراب شد گفت مال قبلا بوده فردا ش دوباره يک گو‌شی جدید و سیم کارت پنهان کرده بود دیدم کتک خوردم بعد گفت این دفعه میخوام واقعا تمومش کنم گفتم زنگ بزن بیارش سر قرار جلوی خودم‌ تمومش کن قبول کرد و زنگ زد ولی اون از ماجرا خبر نداشت وگفت هفته آینده مشاور بهم گفت که بگو خونه رو به نامت بزنه وحق طلاق قبول نکرد گفت شاید خونه رو بزنم الان من‌ يک زن افسرده ام کارم شده گریه که حالا چرا؟ میگه چون بابام. داداشم قبلا این کار رو کردن منم یاد گرفتم حالا قبول کرده بیاد زوج درمان ولی من‌ هنوز درخواست خونه رو دارم اگه نزنه میتونم با مدرک و عکس هایی که جمع کردم شکایت کنم و بترسونمش شاید خونش رو به نامم بزنه که دیگه خطا نکنه چون من‌ قصد جدایی ندارم شوهر و زندگی مو دوست دارم دو تا دختر دارم به خاطر اونا همش کوتاه اومدم میخوام خودم‌ اینه زنه رو از زندگیم بیرون کنم چون شوهرم خیلی دل‌ رحم هست به نظرتون چیکارکنم 😭کمکم کنید دارم دیونه میشم يک زوج درمان هم بهم معرفی کنید ممنون که سنگ صبورم بودید .

    پاسخ
  • مقاله ی شما درست.اما نسبی است.
    3ساله عقدکردم.سال اول همسرم خیلی سرد بود و بعدمتوجه شدم خیلی اهل چت با زنهای دیگراست. به تازگی که داریم میریم سرخونه خودمون ایشون خیانت کرد و فهمیدم دنبال زن خراب میگرده و باهاشون داره چت میکنه.وقتی بهش گفتم کلی پشیمون شد و گفت تو برای من کم نذاشتی و ازت راضیم و این کارمن یک حماقته و…و قول میدم دیگ تکرار نکنم.
    بهش گفتم ک دیگ نمیخوامش و کلی ترسیدازین قضیه.
    امابعد2هفته دوباره شروع کرده یاوجوداینکه دنبال تالاریم برای مراسممون.😢😢
    بمن میگه اگ خیلی به مرد گوشزد کنی میرم همون کارو بازهم انجام میدم.
    محبتشم کم شده.
    بنظرشماچطوربایدمثل قبل رفتارکنم؟؟
    گفتم اگقراره بری سراغ دیگران.بگو تا ازهم جداشیم اما میگ زن خوب زنیه ک پای خیانت شوهرش بمونه.خیلی گستاخ وپررو شده.
    دیگ تحمل ندارم ونمیدونم چیکارکنم توی این شرایط؟
    چیکارکنم دست ازکاراش برداره؟؟

    پاسخ
  • سلام وقت بخیر
    من ۳۳و همسرم۳۴ساله هستند. حدود۸سال هست که ازدواج کردیم و دوتا بچه دارم. همسرم یک ازدواج نا موفق داشتن که بخاطر خیانت از سمت همسر سابقشون طلاقشون دادن. ما مشکلات زیادی رو پشت سرگذاشتیم و در ابتدای زندگی مشترکمون همسرم کارش رو از دست داد و لی به لطف خدا الان کار و وضع مالیش خوب هست. مشکل من اینه که حدود ۵سال پیش زمان تولد بچه اولم مجبور شدم بنا به شرایطی ازش دور باشم و متوجه شدم تو تلگرام با خانمی صحبت میکرده و اون خانم عکس فرستاده بود و من همه چیز رو دیدم ولی گفت همش مسخره بازی بوده و بیشتر اون خانم این کارو کرده و من با توجه به اینکه تازه بچه ام بدنیا اومده بود و چاره ایی نداشتم بخشیدم ولی همیشه یه حس بی اعتمادی داشتم بهش. حتی بنظرم تو اون مدت شاید با زنهای بیرونی هم خوابیده باشه برای ارضای نیاز جنسی چون آدم خیلی گرمی هست. من دیگه چیز خاصی ندیدم تا برای تولد بچه دوم هم با توجه به اوضاع کرونا و.. مجبور شدم برم شهرستان و حدود ۴۵روزی تنها بود و زمانی که برای تولد بچه اومد من متوجه شدم کسی بهشون تو واتساپ زنگ زده و ایشون بعدا شمارش رو پاک کردن و من مشکوک شدم و شماره رو سیو کردم و تو تلگرام دیدم یه خانمه. به روش نیاوردم تا اینکه برگشت خونه و من همچنان ازش دور بودم و اتفاقی تو صحبتش اسم اون خانم رو آورد و من بی طاقت شدم و بهش گفتم یه نفر تو تلگرام به من گفته که مراقب زندگیت باش و شماره اون خانم هم فرستاده. کلی قسم و آیه که این موکل هست و هیچی نبوده و من نمیدونم چرا اینجوری گفته و..قبول کردم ولی دو روز بعدش به مدت سه ساعت گوشیش در دسترس نبود و گفت خواب بودم ولی من حس ششم چیز دیگه میگه برگشتم خونه و متوجه شدم که اون روز مهمون داشته و بهش گفتم گفت دوستم بوده و حتی بهش زنگ زد و گفت تو اینجا
    بودی اونم گفت آره. بعد هم گفتم دست بزار رو قرآن که گذاشت ولی بعدش هم ذکر توبه گفت. کلا حس ششم میگه اون روز یه زن هرزه رو آورده خونه که نیاز جنسیش رو تامین کنه ولی نمیدونم اون خانم بود که شمارش بوده یا کس دیگه و همش شک دارم نکنه هنوز ارتباطی باشه هرچند چیزی ندیدم دیگه و شماره اون خانم رو هم حذف کرد و بلاکش کرد. بعضی کارها و حرفهاش من به شک میندازه مثلا امروز میگه قیمت زن خراب ۳۰۰ یا یه بار تو دعوا گفت وقتشه چیزایی بفهمی که داغون بشی که بهش گفتم چی گفت چیزی نبوده فقط میخواستم حالتو بگیرم.یا خیلی چیزای دیگه ولی مستقیم چیزی ندیدم ازش..کلا گاهی اوقات اصلا دیگه بهش فکر نمیکنم ولی گاهی اوقات خیلی ذهنم درگیر این موضوع میشه. حقیقت اینه که اخلاق تندی داره و بسیار متوقع و زورگو هست و همچنین بی ادب و بددهن. نمیتونم طلاق بگیرم با دوتا بچه کوچیک . میتونم اخلاق بدش رو تحمل کنم یا تحریکش نکنم ولی این موضوع خیانت حسابی افسرده و ناامیدم میکنه. خواهش میکنم کمکم کنید چیکار کنم. جانب انصاف اینه که اخلاق خوبش رو هم بگم مهربون هست و از نظر رفاه و تفریح و سفر چیزی کم نمیزاره و بسیار نوع دوست هم هست. اهل حرام و حلال هست و نسبتا مذهبی. بچه هاش رو خیلی دوست داره و میگه تو رو هم خیلی دوست دارم ولی رفتار بدی داره البته بهم میگه تو آدم عاطفی نیستی و محبت نداری من بیشتر محبت عملی دارم مثلا واقعا خیلی کمکش کردم تا دوباره درس بخونه و کارش جور بشه و حتی پس انداز کردن رو بهش یاد دادم مدیریت مالی اصلا نداشت بلطف کمک من تونست به اینجا برسه و خودش هم میگه تو نبودی من از اون شرایط خارج نمی شدم.

    پاسخ
  • سلام و عرض ادب متاسفانه من با دختر خاله ام ارتباط صمیمی داشتم و این امر باعث دلبستگی دختر خالم به همسرم شده البته ایشان متاهل ولی هیچ علاقه ای به همسرشان ندارند و الان من در این بین اذیت میشم و همچنین نمی توانم باز گو کنم به نظر شما بهترین راه حل برای خلاصی از این وضعیت چیست؟
    البته همسر من آدم شوخ طبعی است و این شوخ طبعی همسرم باعث این ماجرا شده است

    پاسخ
  • سلام.من ۲۱سالمه و همسرم ۳۰ تقریبا ۳سال هست که با همسرم ازدواج کردم.چن سالی باهم دوست بودیم و در ارتباط.من به تازگی متوجه شدم ک همسرم در واتساپ و تلگرام در گروهایی عضو هس و با چندین نفر در ارتباط بوده.خودش میگ در حد ارتباط تلفنی بوده و اونهارو اصلا نمیشناسه .بهش گفتم و دلیل رو پرسیدم گف اشتباه کرده و پشیمونه میگ فکرم خیلی مشغول بود و ی سری مسائل ک مربوط ب خانواده خودش هست بهش فشار اورده و اینک من هم بهش گیر میدادم و غر میزدم.دلایلش چیزایی بود ک خودم هم قبول داشتم اما خیانتشو نمیتونم قبول کنم.اینم بگم ک واقعا تو دوران دوستی یا ۳سالی ک ازدواج کردیم از همه نظر منو تامین کرده و دوسم داشته و ما با عشق زندگیمونو شروع کردیم.اما حالا گیج شدم.میگ خیلی دوسم داره تمام چتا و گروه هارو حذف کرده گوشیشو در اختیار من گذاشته قسم خورده ک کاری نکنه.و این کاری ام ک کرده اشتباه بوده و میگ اصلا دوس ندارم زندگیم خراب بشه و زندگیمو نو دوس داره.و الان داره هر کاری میکنه ک اعتماد منو دوباره جلب کنه زندگی رو مثل قبل کنیم و …نمیدونم واقعا سر در گمم تودم هم دوسش دارم و زندگی مونم دوس دارم.میخام بهش فرصت جبران بدم.اما دلم شور میزنه اگ دوباره اتفاق بیفته چی…اما خودش میگ دیگ هیچوقت همچین اتفاقی نمیفته.

    پاسخ
  • عروسک ملوس غمگین
    اسفند 19, 1399 03:24

    سلام
    من یه خانم ۳۱ ساله هستم که ۶ سال ازدواج کردم و دوتا بچه دارم پسرم ۳ ساله است و دخترم ۷ ماهه
    همسرم ۳۵ سالشه و از لحاظ مالی وضعش خوبه
    با همسرم به صورت سنتی ازدواج کردیم
    من سه بار بهش جواب رد دادم ولی اون باز هم برگشت و تا اینکه با کلی دروغ و وعده های سر خرمن منو راضی کرد
    مادر و خواهر همسرم با ما زندگی میکنن و از اونجایی که خواهر و برادرهای همسرم همه تو یه کوچه زندگی میکنن رفت و آمد خونه ما زیاده
    من یک ماه بعد از ازدواج متوجه شدم که همسرم بهم خیانت میکنه (تلفنی با کارگرش ارتباط داشت ) اون موقعه کلی باهاش دعوا کردم که گفت مشکل مالی داره و برای پول با من تماس میگیره و اون قول داد که تکرار نمیکنه منم باور کردم
    مدتها ازش چیزی ندیدم و اینکه کاملا بهش اعتماد کردم
    البته این را هم اضافه کنم که همسرم فیلم های مستهجن خیلی میدید دستگاه سی دی را ورداشتم رفت یکی دیگه خرید و زمانی که من میرفتم خونه بابام از اون استفاده می کرد که باز هم متوجه شدم و ورش داشتم
    من تو خونه به هیچ عنوان نمیتونم یه لباس راحت بپوشم از صبح تا شب باید با حجاب باشم
    اول زندگیمون با همسرم خیلی بد بود خیلی اذیت شدم خیلی فقط برای یک لحظه است اصلا بهم حرجی نمیداد و هیچ توجهی به من نکرد و حرف حرف مادرش بود
    مادرش سبب شد دوبار سقط جنین کردم و سومین بار بچه ام ۸ ماهه دنیا آمد (بخاطر هزینه های دکتر ) به همسرم میگفت زنا ناز میکنن نمیخواد ببریش دکتر
    و بخاطر یه آزمایش ۲۰ هزارتومانی که مادرش بهش اجازه نداد منو ببره بچه ام با وزن یک کیلو و نیم ۸ ماهه دنیا آمد و تا سه ماه من با قطره چکون بهش شیر میدادم بخدا بعضی روزها تو ۲۴ ساعت نیم ساعت میخوابیدم چون وضعیت پسرم خیلی حساس بود میترسیدم بخوابم و بچه ام دور از جون بمیره
    تو این ۶ ساله هرچی ازش خواستم خونه مستقل برامون بزاره قبول نکرد با اینکه وضع مالیش خوبه و سه تا خونه داره و وقتی آمد خواستگاری همه شروط من را پذیرفت که یکی از این شروط خونه مستقل بود
    خلاصه تو این مدت اینقدر درگیر بچه‌ها بودم و البته بهش اعتماد داشتم تا الان حدود یکسال متوجه شدم با زنای دیگه دوست میشه چند مرتبه که فهمیدم معذرت خواهی کرد و من دوباره با صداقت تمام بهش اعتماد کردم ولی اون باز هم با کسی دیگه دوست میشه و باهاشون تصویری سکس چت میکنه و حتی بهشون پول میده ولی به من به زور خرجی میده اون روز متوجه شدم تولد دختر اون خانم بوده و همسرم ۵۰۰تومن هدیه داده و وقتی من بهش میگم برای دخترت گوشواره بخر میگه ندارم آخرین بار به جون بچه‌هام قسم خورد که دیگه تکرار نکنه ولی بازهم تکرار کرد
    بهش میگم اگه میخوای زنت لباس های آنچنانی بپوشه و به خودش برسه چرا برای من موقعیتش را فراهم نمیکنی چرا میری سراغ زن های دیگه میگه من نرفتم
    واقعا دیگه نمیدونم چیکار کنم از طرفی بخاطر بچه‌هام نمیتونم طلاق بگیرم (من حق طلاق دارم) و از طرفی نمیتونم تحمل کنم بهم خیانت میکنه این همه زجر و بدبختی کشیدم نمیتونم درد خیانت تحمل کنم دردم اینکه به هیچکس هم نمیتونم بگم نه خانواده اون و نه خانواده خودم به خودم میگم احترام همسرم احترام منه آبروی اون آبروی منه
    ولی خیلی داغونم نه راه پس دارم نه راه پیش احساس میکنم افسرده شدم اصلا دیگه حوصله بچه‌هام ندارم
    واقعا دیگه نمیدونم چیکار کنم

    پاسخ
  • چرا یه سری توصیه نمیذارید برای مردایی که بهشون خیانت شده بهر حال الان خانم ها هم خیانت میکنند مساوات رو رعایت کنید

    پاسخ
  • سلام.من ۵سال با شوهرم ازدواج کردم تو دوران نامزدی هی میگفت من دوست دارم زن صیغه ای بگیرم با خودم میگفتم شوخی میکنه بعد دوسال از ازدواجمون متوجه شدم که با دخترها در تماسه ازش میپرسیدم گردن نمیگرفته میگفت برا دوستمه.حتی از محل کارش بهش هشدار دادن که دنبال اینکارا نباش ولی نمیتونه.به خونوادش گفتم ولی اونا گفتن پسر ما اینجوری نیست حتی بهش گفتن زنت داره ابروت رو میبره.الآن چند ماهه هر روز که میاد خونه سرش تو گوشیه الآن جدیدا میگه با یه نفر هستم حتی عکسش رو بهم نشون میده میریم بیرون هی با گوشی باهاش در تماسه.عکسهاش رو براش میفرسته.اینبار تصمیم گرفتم سکوت کنم ولی اون سواستفاده میکنه میگه حالا که تو خوب شدی میخام یه زن دیگه رو بیارم دوتایی تو خونه زندگی کنی.تو خونه میشینیم همش میگه میخام زن دوم بگیرم هی از من ایراد میگیره میگه قد کوتاهی،سبزه ای،کارمند نیستی.جالبه با اون دختری که هست هم قد منه خودشم خانه داره.بهش میگم چرا اینکار رو میکنی میگه من ادم ذات خراب هستم پدرم هم دنبال زن دوم بود من دوست دارم برم دنبال اینکارا.واقعا نمیدونم چیکار کنم یه بچه هم دارم.دوست ندارم این وسط بچه بمونه.واقعا چطور میتونم به شوهرم کمک کنم دنبال این کارا نباشه.خرجیمون رو میده ۸سال هم با هم اختلاف سنی داریم.با دختری که ارتباط داره۱۲سال اختلاف سنی داره.میاد خونه اصلا بما توجه نمیکنه همش غر میزنه بعضی وقتا عذاب وجدان میگیره میگه من بهت بد کردم دیگه دنبال این کارا نمیرم چند بار دسش رو قرآن گذاشته ولی بازم دنبال اینکاراس.میترسم طلاق بگیرم حضانت بچه ام رو به اون بدن دخترم ۲ سالشه شدیدا بمن وابسته است فقط بخاطر بچه ام موندم نمیدونم چیکار کنم

    پاسخ
  • با سلام من آریا هستم 28 ساله و همسرم 25 سالشه و 2تا بچه دارم .از نظر مالی وضعیتم خوبه و خداروشکر کمبودی ندارم ولی متاسفانه با اینکه 5 سال از زندگیمون میگذره همسرم هیچ میل و رغبتی به ابراز علاقه و احساسات رابطه جنسی و رابطه زن و شوهری …. اصلا بیزاره اصلا هیچ حسی نداره خیلی باهاش حرف زدم ولی مث اینکه حرفام روش تاثیر نمیراره
    مادر خوبی برای بچهاست و صادق و راستگو هست تو این چند سال هیچگونه بدی ازش ندیدم فقط از ابراز محبت و عشق و عاشقی رابطه جنسی بیزاره .حقیقتا منم کم آوردم دیگه خسته شدم دیگه مثل قبل بهش محبت نمیکنم
    می‌خوام دوباره ازدواج کنم چون اینجوری احساس تنهایی میکنم تو زندگیم

    پاسخ
  • ۱۵ سال ازدواج کردیم وحاصل دو دوختر.خیانتهای مکرر دیدم وسکوت کردمودرخودم شکستم.نمیدونم چجوری موضوع روحل کنم که زندگیی شیرینم داغون نشه.همش فک میکنم تموم میشه این روزا ولی فک نکنم بدون هیچ اقدامی از سوی من به اشتباهش پی ببره

    پاسخ
  • سلام
    خانمی۳۱ساله هستم دارای دختری۳ساله وپسری۴ماهه.همسرم۳۱ساله هستند. حدودا۴سال پیش بعدازیکسال آشنایی ازدواج کردیم.ابتدای آشناییمون همسرم بسیار ابراز علاقه میکردند. به دلیل اختلاف تحصیلاتی و فرهنگی که داشتیم با شرایطی که خانواده من گذاشتند بعد از چند جلسه مشاوره و…درنهایت عقد کردیم البته ما از دوران عقد روابط پرتنش و پر افت و خیزی داشتیم ایشون یهویی تو هفته ای که قرار بود عقدکنیم پاپس کشیدن و درنهایت باوساطت خانواده ها عقد کردیم بچه اولمون ناخواسته به دنیااومد و شاید این در تشدید مشکلاتمون موثربود. حدودا یکسال پیش متوجه شدم ایشون از سال اول ازدواجمون عضو سایت همسریابی هستن قصد ازدواج مجدد دارند با کیسهای مختلف ارتباط پیامکی دارن و چند کیس هم منجر به خواستگاری و…شده بود که با دخالت من کنسل شد.ولی کلا ما ارتباط پایداری نداریم ی روزهایی دراوجیم و تقریبا هفته ای یکبار تا پای طلاق پیش میریم و همیشه حرف ایشون این هست که به اجبار ازدواج کردن و گول شرایط خوب تحصیلی و شغلی منو خوردن.ایشون دوسال اخیر رو همونجور که در ارتباط با من تو بحران بودن از نظر کاری و درامدی هم تو بحران بودن وبخاطر یسری مسائل اخلاقی از کار اخراج شدن و الان کار ازاد و بادرامد تقریبا خوبی دارن.همیشه ما سر کوچکترین مسایل و کوچکترین صحبتی بینمون دعواهای شدیدی رخ میده ۳ ۴سال اخیر روبخاطر تحصیل من تو ی شهر دیگه ای زندگی میکردیم و الان توشهری که پدر مادر ایشون هستند زندگی میکنیم
    کماکان روابطمون پر تنش هست و با وساطت خانواده ها و کوتاه اومدنمون میگذره.من موقعیت شغلی بسیار خوبی دارم که بخاطر محدودیتهایی که همسرم گذاشتن کمترسرکار میرم. احساس میکنم شاید این تفاوت هایی که ازابتدا باهمسرم داشتم الان داره خودش رونشون میده ولی واقعا خودمم دیگه از این تنشها خسته شدم همیشه کابوس جدایی و خیانت میبینم و اعتمادم رو به همسرم ازدست دادم قطعا من هم اشتباهاتی تو رفتارم داشتم که نتیجه این شده ولی دوست دارم بخاطر خودمون و بچه هامون و زندگی که ۴سال کنار هم ساختیم کاری کنم اگه میشه لطفا راهنمایی بفرمایید

    پاسخ
  • سلام، وقت بخیر؛ چند روز پیش ب چک کردن گوشی همسرم متوجه شدم که همسرم پس از ابراز عشق و علاقه برای چندمین بار با خانمی قرار ملاقات گذاشته که البته فقط در حد ملاقات بوده چون این مساله قبلا هم سابقه داشته مطمئنم که قرارشون در حد ملاقات هست؛ متاسفانه همسرم این خانم را دوست دارد، ولی تاکنون ابراز علاقه ای از طرف این خانم در پیام ها صورت نگرفته است و گفت و گویشان هم کاملا رسمی و با افعال جمع است.
    من پس از یک سال نامزدی، هفت ماه است که ازدواج کرده ام؛ حالا سوال من این است که این موضوع که چند روزی است ضربه سنگین روحی به من زده را چگونه باید مطرح کنم با توجه به این که نمی خواهم همسرم متوجه چک کردن گوشی اش توسط من شود و چگونه رفتار کنم تا جلوی خیانت های بعدی را بگیرم. (همسرم روابط عمومی خوبی دارد و کلا مردی است که مورد پسند دخترها هست و البته رابطه های صمیمی با دختران محل کارش داشت که پس از اعتراضات من یا رابطه ها کم شده و یا پیام ها را حذف می کند که من متوجه نشوم)

    پاسخ
    • ممنون از راهنماییتون؛ شما فرمودید شخص رو همینطوری که هست ببنید، من هم مثل خیلی های دیگه قبل از این که با همسرم زیر یک سقف برم چیزی از این مسائل متوجه نشدم و چند ماهی هست که متوجه علاقه همسرم به خانمی شدم؛ مساله اینجاست که همسرم باوری به خیانت عاطفی نداره و تصور می کنه در صورتی که با فرد دیگه ای وارد رابطه جنسی بشه به من خیانت کرده و انتظار داره که من به خاطر اعتراضاتم که چرا فلان پیامو دادی ازشون عذرخواهی کنم و باور داره که من بهش تهمت زدم؛ چطور باید همسرمو توجیح کنم که در شرایطی خیانت عاطفی به مراتب بدتر از خیانت جنسی هست؟ از طرف دیگه چطور خودمو دلگرم به این زندگی کنم که چندین بار به من خیانت شده؟ لطفا بفرمایید از کجا متوجه بشم که واقعا منو دوس داره و به خاطر توان مالیم با من ازدواج نکرده؟ (ناگفته نماند همسرم اخلاق و رفتار بسیار خوب و صمیمی با همه داره، روابط اجتماعی فوق العاده بالایی داره و فرد مهربونی هست) این مسائل باعث میشه تمام سعیمو بکنم تا زندگیمو حفظ بشه…

      پاسخ
  • سلام بیست پنج سالم هست و باردارم شوهرم بیست نوه سالشه الان نوه ماه که ازدواج کردیم ودوهفته پیش فهمیدم بهم خیانت کرده با دو دختر همه چتاشو با دوتا دختر خوندم تو چتابه ان ها گفته بود که منو دوست نداره اون دوتا هم خبر دارن که ازدواج کرده ولی با این حال بااو در ارتباط هستن به انها که از او میپرسن چرا زنتو نمیخوای میگفت که اون زنم نیست تو زنمی و به یکی از دخترا میگفت که من به نیازهاش پاسخ نمیدم در حالی که اشتباه من به همه نیازهاش پاسخ میدهم وقتی فهمید که من میدونم کلی معذرت خواهی کرد همش میگفت که من تو رو دوست دارم اشتباه کردم بچگی کردم تو رو خدا منو ببخشش من دوست دارم ببخشمش ولی حرفای که به اون دخترا گفته در مورد من نمیتونم فراموش کنم خیلی سخته این همه دروغ رو تحمل کنم حالا به اونو دروغ میگفت یا به من گوشیشو زد شکوند سیمکارتاشو داد به من دستشو با چاقو زخمی کرد میگفت اگه خواستی بری باید از جنازم رد بشی وقتی ازش میپرسم مشکلمون چیه چرا اینکارو کردی چیزه خاصی نمیگه فقط میگه اشتباه کردم نمیدونم چکار کنم چطوری باهاش حرف بزنم که حرف دلشو بهم بگه

    پاسخ
  • بعضی ها انگار سریال ۱۰ قسمتی دارن تعریف میکنن. بابا اگه خیلی بخواهید به جزئیات بپردازید باید ۲۰ صفحه مطلب بنویسید. خلاصه بنویسید لطفاً. با تشکر

    پاسخ
  • مطالب سایت بسیار مفیده، ولی اگر مخاطب شما فردی است که مورد عدم توجه همسرش قرار گرفته و شاید دست به خیانت هم نزده باشه، تکلیفش چیه؟ دستورالعمل های نوشته شده برای همسر خیانت دیده است.
    مثال: من مَردم، همسرم در جنبه های مختلف نسبت به من بی توجه هست و علی رغم صحبت کردن و بیان نیازها اقدامی نکرده وحتی به خانواده یِ خودش بیشتر از شریک زندگیش اهمیت میده و وقت میگذاره. پیش مشاور هم نمیره. اینطرف مردِ در شُرُف خیانت باید چیکار بکنه ؟

    پاسخ
  • با سلام و عرض ادب، بنده 41 ساله و همسرم 46 ساله و دارای یک فرزند نوجوان هستیم، به لطف خدا زندگی خوبی داریم و هر دوی ما از تمکن مالی متوسط برخورداریم. متاسفانه در طی 20 سال زندگی مشترک متوجه چندین بار خیانت همسرم از نوع رابطه جنسی با افراد غریبه شدم که همه موارد از زمان بارداری به بعد بود و این در حالیست که هیچ وقت از این نظر کوتاهی نکردم و طبق گفته خودش به هوس افتادن و شیطان در جلد رفتن! بوده، من اگر تحمل کردم صرفا بخاطر این بوده که فرزندم زیر سایه پدر بزرگ بشه وگرنه امکان بزرگ کردن بچه به تنهایی هم داشته ام. تنها مشکل اینجاست که گاهی افکار ناراحت کننده به قدری فرسایشی و تخریب کننده میشه که شک میکنم راه درستی انتخاب کرده ام یا نه؟ اینکه در آینده با حسرت روزهای از دست رفته و اینکه شاید میتوانستم راه بهتری در زندگی در پیش بگیرم به خودم بدهکار میشوم یا نه؟ ممنون میشم از شما برادر بزرگوار بنده رو راهنمایی بفرمایید. اینکه هیچوقت در این خصوص با احدی مشورت نکرده ام گاهی موجب شک و دودلی در من میشود.

    پاسخ
  • سلام وقتتون بخیر
    خداروشکر من مشکل خیانتی در زندگی ندارم ، فقط اینو واسه کسانی مینویسم که خواننده این سایتن و یا هنوز شانسی دارن ،
    قبل از ازدواجم کلی خاستگار داشتم هم به دلیل شرایط خودم و ادب و چهره و …. و هم شرایط خونوادگیم …
    یه موردش که داشت خیلی جدی پیش می‌رفت ، آدم خوبی بود و ثروتش هم تو ذهن خیلیا نمی گنجید، ولی یه بار یه سوال عجیبی پرسید ، در حالی که معرف ما همه چیز و گفته بود و میدونست، گفت که شما قبلا عقد کردید؟ نگو یه نفر به دروغ الکی این حرف و زده و خواسته یه تنش بندازه … گفتم اگه من عقد کرده بودم ، یعنی به شما نمی گفتم ، .. و فکر کردم بعدا تو زندگی ممکنه هرکسی بیاد یه حرفی به دروغ بزنه ، باید باور کنه !!!!! و قبول نکردم ، خدا وشکر .. خانما دوران آشنایی برای همین هاست … چرا نادیده می گیرید!!!!!
    مورد دیگه ای هم بود از هر لحاظ عالی و به شدت به من ابراز علاقه میکرد و ال و بل.. ولی تو گذشتش بود ، عاشق کسی بود و هنوز فراموشش نکرده بود ، رابطه دوستی زیادی داشت … با خودم خیلی کلنجار رفتم ، چون اونقد ابراز علاقه میکرد ، کوه هم نصف می شد چه برسه به آدم ، ولی نه گفتم … تمام
    ..منطق چیز خیلی خوبیه ، خانما خودتون دست کم نگیرید ، اونقد فرصت هست که بهتر از انتخاب اشتباست ، بلاخره پیش میاد،باید واقعا ایمان داشته باشید …
    الان با همسرم خداروشکر زندگی خوبی داریم ، مشکلاتی هم هست ولی سعی می کنم درست حلشون کنم ،

    پاسخ
  • سلام وققتون بخیر من چهار ساله با یه پسر تو رابطه ی جدی هستم سه سال اول تو دانشگاه که هم کلاسی بودیم رابطمون هیچ عیب و کاستی نداشت ولی بخاطر کرونا یکسال مجازی است و ما نمی توانیم همدیگر را ببینیم چون شهر هامون هشت ساعت از هم فاصله داره حالا از اینا بگذریم چند ماه قبل من تو گوشیش یه چت با دختر دیدم اونو نادیده گرفتم چون بهم قول داد حالا یه ماه میشه با اکیپ دختر رفته بیرون برای تولد گرفتن که باز من میگم خیانت کرده چون من به هیچ وجه با این بیرون رفتنا با دختر موافق نیستم قبلا هم صحبت کردیم در این مورد الان بهم قول داده که تکرار نمی کنه ولی من ته دلم میگه باز تکرار میکنه ولی من اختلال دارم اونم اینکه کمی شکاک شدم از اون موقع که رابطمون مجازی شده .بنظرتون چیکار کنم دو سال دیگه میاد خواستگاری تا اون موقع رابطمون مجازیه و من هی استرس خیانت دیده شدن دارم ولی بنظرم کسی که یکبار خیانت کند بار دیگرم خیانت می کند لطفا مرا راهنمایی کنید🙏🏻
    یه چیز دیگه با اندامم کلا مشکل داره منو با دخترهای اینستاگرام مقایسه می کند و این مرا خیلی آزار میدهد ولی در مورد بالا گفتین اندام زیبا نیاز عاطفی مردان است لطفا راهنماییم کنید🙏🏻

    پاسخ
  • سلام و احترام
    من خانمی 42 ساله هستم ودارای ی فرزند 15 ساله. به دلیل کار و تحصیل دور از خانه هستم و دو هفته یکبار خانواده را میبینم. حدود 4 ماه است که همسرم که 45 ساله هستند سکس چت با سایت های خارجی می کنند و اغلب خودارضایی در حین مکالمه انجام می دهند. وقتی علت را پرسیدم ، می گویند در زندگی هدفی ندارند و دوست دارند هر چی دلشان میخواهد انجام ئهند. قبلا سابقه این رفتارها را اصلا نداشتند. کلا شخصیت دو قطبی دارند و من را عامل نرسیدند به اهداف زنگیشون میدانند با اینکه من مانعع پیشرفت او نشده ام. اعتراض هم که می کنم ، می گویند برو جدا شو.. من چه کار کنم؟

    پاسخ
  • باسلام
    خواهر زاده ام یک بانوی ۲۲ ساله اند که در دوران عقد با آقایی ۲۵ساله میباشند. در هفته اول ازدواج طی سفری که همراه خانواده شمال میروند متوجه میشوند به منزل یک خانم که این آقا مادر دوم خود خطاب میکنند میروند و جلوی چشم خواهر زاده ام با این خانم دست در گریبان میشوند و در آغوش میگیرند( برروی تخت) . راحت به زن عموی خود دست میزنند و ارتباط راحت با نامحرم از نظر خانواده به ظاهر مذهبی این آقا اشکالی ندارد. ۳سال است که در عقد هستند و خواهرزاده ام الان که صبرش تمام شده این مسایل را بیان کرده چون آقا خواسته مساله آن خانم را به هیچکس نگوید. البته قول داده بوده که با آن خانم رابطه ای نداشته باشد اما برای گوشی خود رمز گذاشته اند که خواهرزاده ام دسترسی نداشته باشند. آیا ادامه این زندگی به صلاح خواهر زاده ام هست یاخیر؟ چگونه میتوان تلفنی از شما مشورت گرفت‌؟ باسپاس

    پاسخ
  • سلام خسته نباشیدمن۲۵ساله هستم ۳سال هست که ازدواج کردم چندبارازهمسرم خیانت دیدم امشبم دیدم حتی دخترگفته بریم مسافرت تابه همسرم میگم میگه مادرتم اینجوری بودزندگیشوخراب کردتوهم مثله مادرتی حتیازچتای امشبش فیلم گرفتم کلی گریه کردم لطفاراهنماییم کتید

    پاسخ
  • با سلام
    من ۴ ساله ک با پسری در رابطم من ۲۰ اون ۲۲…از اوایل دوستی خانواده هامون در جریان هستن …مشکلم اینه ک این اقا چند وقت یکبار خیانت میکنه اونم خیانتای جنسی…عاطفی نه فقط جنسی ..وقتایی ک ارتباط جنسی نداره تو گوشیش چت با دخترارو میبینم ک رفته بهشون پیام داده یا تصویری گرفته…من هیچی واسش کم نزاشتم هم عاطفی هم جنسی و رابطه کامل داشتم باهاش….ولی دلیل کاراشو نمیدونم و یه جورایی میترسم باهاش وارد زندگی بشم ک بعدن هم رفتاراشو تکرار کنه…نمیدونم چکار کنم خیلی شکاک شدم و اصلن نمیتونم بهش اعتماد کنم‌‌…و اینم بگم ک پدرشون چند سال پیش به مادرشون خیانت کردن و جدا شدن…چکار کنم بنظرتون خودش ک میگه خوب میشم اگه کنارم باشی

    پاسخ
  • با سلام
    من ۳۱سالمه و از ۱۶سالگی عاشق یه نفر بودم ۲۳سالگی بخاطر مخالفت های خانواده و تحت فشار گرفتن همون آدم مجبور شدم ازدواج کنم.خانوادش از خانه بیرونش کردن و تهدیدش کردن که از ارث محروم میشه
    اونم مجبور شد و ازدواج کرد،از طرف خانواده تحت فشار بود
    الان زندگی خیلی خوبی دارم از نظر مالی و از نظر احساسی افتضاح ترین حالت ممکن.
    چند مدت پیش خواب های آشفته میدیدم در مورد کسی که دوستش داشتم و بهش پیام دادم و جویای حالش شدم فهمیدم همسرش بهش خیانت کرده وداره جدا میشه
    با در نظر گرفتن اینکه یه پسر ۵ساله دارم و هنوز قلبم با این آدمه چه پیشنهادی میدید؟واینکه خواستار رابطه است اما من از نظر اخلاقی و انسانی رد کردم.نمیخواد که من جدا بشم و عملا درخواست جدا شدنم را مطرح نمیکنه ولی غیر مستقیم گفته جدا بشم با من ازدواج میکنه.هم همسرم و هم کسی که دوستش دارم آدم های خوبین و من درمانده شدم.ممنون میشم راهنماییم کنید.

    پاسخ
  • سلام خیلی خیلی خیلی عالی بود ولی ای کاش این مطالب رو قبل ازاینکه بهمون خیانت بشه اموزش میدیدیم یا حداقل همان زمانی که خیانت میشد
    وقتی زمان میگذره دیگه این راهکارها خیلی سخت میشه
    من یکی ازقربانیای خیانت هستم

    پاسخ
    • محمد عباسی
      اردیبهشت 19, 1400 12:23

      با سلام.

      سپاسگزارم از شما.

      به امید روزی که یاد بگیریم چگونه عاشقانه زندگی کنیم.

      پاسخ
  • سلام
    بنده یک ماهه که عقد کردم ، چند روز پیش متوجه شدم همسرم به خانومی که قبل از ازدواج باهاش رابطه داشته پیام داده ، ازش توضیح خواستم ، گفت اشتباه کرده و معذرت خواهی کرد و قول داد هرگز تکرار نشه
    من باید چکار کنم ؟؟؟

    پاسخ
  • سلام وقتتون بخیر
    من ۱۹ سالمه و همسرم ۲۶ سالشونه و فوق لیسانس رشته حقوق هستن و فعلا بیکارن و قراره امتحان وکالت بدن.حدود پنج ماه پیش متوجه یه پنهون کاری از همسرم شدم که ایشون به یه خانوم سیو پنج ساله مشاوره طلاق میدادن البته همسایشون بوده و خود خانمه رو ابروشون خیلی حساس بوده و خواسته بودن به کسی چیزی نگه خلاصه من وقتی فهمیدم ازش خواستم اون خانومو به من نشون بده بعد از صحبت با اون خانوم که یه خانوم محجبه و با ابرو به نظر میومد یکم خیالم راحت شد ولی الان ده ماهی میشه که سر اون موضوع بهش شک دارم و مدام گوشیشو چک میکنم و یه ماهی میشه که اومدم خونه بابام من همش بهش شک دارم ارامش از زندگیم رفته خودمم خجالت میکشیدم برم به گوشیش دست بزنم ولی دست خودم نبود ارومتر میشدم.خلاصه الان بعد از یه ماه که اومدم خونه ی بابام متوجه شدم به یه خانوم مطلقه که یه بچه ی ۸ ساله هم داره پیام میده و به دختره گفته من دوسش ندارم قبلنم به زنم گفتم یکی دیگرو دوست دارم اون خودش گفته کنار میاد با موضوع ولی در حالیکه چنین چیزی نبوده( اون خانوم هم یکی از فامیلای ما محسوب میشه که فامیل خودشونم هست قبلنم رفته بودن خاستگاریش اما دختره راضی نبوده) این قضیه رو هنوز به خودش نگفتم ولی بهش گفتم من طلاق میخام ازت ولی میگه من طلاقت نمیدم دوست دارم حتی شده تورو برمیدارم ازین شهر میرم
    نمیدونم به تصمیمم رو طلاق مصمم باشم یا نه
    اخه واقعا از ته دل دوسش دارم اونم مطمعنم منو دوس داره تو این چند ماه واقعا هم زبونی هم عملی بهم خیلی محبت میکرد ولی الان نمیدونم چیکار کنم سردرگمم راستش تو دوس داشتنشم شک کردم ولی میخام ببینم این رابطه رو با کمک یه مشاور ادامه بدیم یا طلاق بگیریم
    میشه کمکم کنید خواهش میکنم

    پاسخ
  • با سلام من خانمی44ساله هستم و همسرم57 سال دو فرزند دارم من 21 سال است که ازدواج کرده ام . در ابتدا همسرم مردی عاقل فهمیده و کاردان و قابل اعتماد به نظر می آمد وکاملا احساسی ..اما بعد از ازدواج متوجه ارتباطات قبل ایشان شدم در واقع قبل از ازدواج با من ،با دختری آشنا می شود یکدیگر را دوست داشتند و لی به دلایلی با ایشان ازدواج نمی کنند .ازدواج من کاملا سنتی بود پس از ازدواج من این خانم بارها با من تماس گرفت و تهدید کرد قاعدتا در این شرایط هر کسی به فکر جدایی می افتد ولی من خود را فرد قوی می دانستم و احساس می کردم که می توانم با محبت و صداقت و مهربانی به همسرم ،به ارتباط آن دو خاتمه دهم البته این در زمانی بود که باردار بودم و خود را نسبت به فرزندم متعهد می دانستم .با وجود همه ناملایمات و حتی مشکلات اقتصادی در کنار همسرم ماندم و تلاش می کردم زندگی ام را با چنگ و دندان حفظ کنم اما ارتباط همسرم با این خانم تمام نشد …….حتی با وجود ازدواج آن خانم بعبارتی زن و مردی متاهل که هنوز به یاد گذشته خویش هستند . تماس تلفنی و ارتباطات مجازی که به عینه دیده ام اما در مورد مسایل جنسی نمی دانم .. با این وجود بسیار دلشکسته ام .از مشاور کمک گرفتم .ادامه تحصیل دادم حتی موقعیت شغلی خود را ارتقا دادم فقط برای اینکه به آرامش برسم . تمام نکاتی که جنابعالی به دیگران گوشزد می کنید را می دانم اما به یک نکته توجه بفرمایید زمانی که دل شکسته اید نمی توانید نقش بازی کنید چگونه می توان در کنار مردی بود که با تو صادق نیست هر چه قدر صبوری کنید و نیازهای عاطفی همسرتان را برآورده نمایید باز هم این ارتباط سرو سامان نمی گیرد ..چرا که آنچه از دل براید بر دل نشیند ..نزدیک 20 سال فرمولهای مشاوران را بکار بستم به خاطر فرزندانم اما آنچه که باید بشود نشد حال به میانسالی رسیده ام با سرخوردگی که ای کاش همان موقع جدا می شدم کاش اینقدر صبوری نمی کردم . لطفا راهنمایی بفرمایید

    پاسخ
  • سلام . دختر ۲۴ ساله هستم با اقایی ۲۹ ساله اشنا شدم و مدت یکسال و نیم از رابطه میگذره و ایشون خواستگاری اومدن و در حال حاضر در مرحله شناخت هستیم (شناخت خانوادگی) من اوایل رابطه ایشون رو امتحان کردم و ایشون به قولی داشتن پا میدادن. بنده اون زمان جدا شدم اما با ابراز پشیمانی ایشون و جلسات مشاوره ای که رفتیم و تستی که دادیم ، بنده فرصت دوباره ای به ایشون دادم. اوایل رفتار کنترل کننده داشتم که روی خودم کار کردم و حذف کردم این رفتار هارو. و از اون زمان تا به حال چیزی از این اقا ندیدم . الان که در استانه نامزده و عقد هستیم من نگران اون اتفاق قبل شدم و نگران هستم که نکنه اشتباه بکنم . و نمیدونم ایا ازدواج با این فرد درست هست یا خیر .

    پاسخ
  • چه زنان موفقی که با انواع ترفندها و مشاوره گرفتن از وکیل و روانشناس و دور زدن قانون و به دست قانون هویت و غرور مرد را زیر پا له می کنند بنیان خانواده ها متلاشی می شود سرنوشته فرزندان هم ناجوانمردانه به زن سپرده میشود
    گندکاریهای مشاوران روانشناسی و افتضاحات بعد از آن هم گریبان مرد را ول نمی کند و مرگ تدریجی و زنده به گور کردن تدریجی تحت نظر مشاوران و با استفاده از تکنیک های کثیف روانشناسی رقم می زنند

    پاسخ
  • سلام من با همسرم ۱۷ ساله ازدواج کردیم و یه پسر داریم با عشق زندگی رو آغاز کردیم ولی بعد تو۵ سال که بچه دار شدیم خیلی مشکلات ما شروع شد مشکلات خیلی ریز ولی همسرم کم کم از من زده شد احساس میکردم همیشه با کسی در ارتباطه همش میگفت تو مریضی خیلی اوقات یه دستی میزدم ولی نتونستم ثابت کنم صد تا رمز روی گوشیش بود الان هم دایم همینطوری هست و قبول نمیکنه تن تن فهر میکنه نمیدونم هر بار پیش قدم میشم همش میگه تفاهم نداریم
    تا وقتی اعتراض نمیکنم گاهی خیلی هم مهربونه
    ولی با هر مشکل کوچیکی قهر میکنه پیش مشاور هم نمیاد پسرم خیلی داره ضربه میخوره.!
    من چی کار کنم ۱۲ سال سر کار میرفتم اجازه نداد دیگه برم تا وقتی اعتراض نباشه خوبه

    پاسخ
  • سلام
    من ۲۰ سالمه و عاشق یه پسر ۲۲ ساله شدم اما خونوادم اصلا راضی ب ازدواج ما نمیشن و ما الان یک سالو نیمه ک باهم دوستیم و تو این مدت متاسفانه ب دلیل اعتماد من بهش باعث شد ک رابطه داشته باشیم و متاسفانه من باکرگیمو از دست دادم الان متوجه میشم که فرد مناسبی برای زندگی نیست اما با این موضوعی ک پیش اومده هیچ جاره ای ندارم میخاسم ببینم چ جوری میشه خونوادمو راضی کنم یا اینکه فرار راهو برام هموار میکنه؟💔😔
    و اینکه این موضوعی که برام پیش اومده رو هیچ جوره نمیتونم به خونوادم بگم واقعا پشیمونم💔

    پاسخ
  • سلام من ۱۹ سالمه و همسرم ۲۶سالشونه ما حدود سه ماهه عقد کردیم و حدود۵سال هم باهم دوست بودیم همسرم توسال اول دوستیم رابطه سردی باهام داشت اما با شناخت بیشتر رابطمون گرم تر و گرم تر شد حتی همجوره حمایتم میکرد واس تحصیلم حمایتم کرد همش تشویقشم میکرد دست از آرزوهام و اهدافم برندارم ، سالای آخربا پدر مادرم هم درارتباط بود و درجریانشون گذاشت ک قصدش جدیه و میخاد ازدواج کنه و ازدواجم کردیم ، اما متوجه شدم تو اون دوران دوستیمون همسرم بهم خیانت میکرد البته جنسی ن عاطفی اینو مطمنم جز من عاشق کسی نبود و نیست اما همسرم تو سن کم با کسی دوست شده بود طرف خیانت کرد و جدا شدن و بعداز اون همسرم به گفته خودش به خودش قول داد تا قبل ازدواج با هر کسی میخاد باشه و رابطه داشته باشه ، ولی من یه قسمت جدا بودم تو زندگیش پیش من آرامش داشت اینو کاملا میشد حس کرد من باهاش صادق بودم و حسم بهش از ته دل و خالصانه بود. میگفت توبرام باهمه فرق داشتی من تورو واس زندگی میخاستم و دلم نمیخاست مثل دختری کثیف دور و برم بشی من نمیتونستم یلحظه به نبودنت فک کنم میگف حتی عذاب وجدانم میگرفتم بعد اینکه از پیششون میومدم ولی دست خودم نبود .همسرم همچیزو اعتراف کرد با گریه ابراز پشیمونی کرد انقد حق زد اون شب ک تب و لرز کرد ، دیگ از تاریخ بعد عقدمون حتی چند ماه قبل عقد چیزی ازش ندیدم ، ولی نمیدونم چجوری دلم و آروم کنم دلم اون شورو شوق قبل رو پیدا کنه، من نمیخام زندگیم از هم بپاشه نمیخام من نمیتونم ازش متنفر شم یه حس خاصی بهش دارم حتی اگه قرار باشه پیشم نباشه یا مال من نباشه میخام حالش خوب باشه خوش حال باشه . ولی ما باهم حالمون خوبه ؛ فقط میخام دوباره دلم ترمیم شه حال دلم مث قبل بشه نمیدونم چجوری خوب شم ، چجوری فکر کنم چجوری به موضوع نگاه کنم.

    پاسخ
  • سلام خسته نباشید
    من نزدیک به یک ساله با یه آقایی تو محل کارم دوست شدم من ۱۸سالمه و اون آقا به گفته خودش۲۷اوایل رابطه خیلی رفتارش خوب بود همش قربون صدقم میرفت و البته اسرار داشت برای رابطه جنسی هروقت اسم بیرون رفتن میومد پیشنهاد خونه میداد بالاخره قبول کردم ولی بعد اون خیلی خیلی سرد شد حتی جواب پی امم رو هم نمیداد تا بعد مدتی بهتر شد بهانه آورد که دفه قبل رفتارت خوب نبوده و این حرفا یبار دیگه باهاش رفتم اینبارم دوباره سرد شد چند ماه گذشت یکم باهام بهتر شده بود تا فهمیدم ک تو این مدت با یه دختر دیگم تو رابطه بوده دختره به من گفت ۵_۶ساله باهمیم ولی وقتی خودش فمید که باخبر شدم گفت ۱۱ساله باهمیم خیلی حالم بد شد از همه جا بلاکش کردم اونم ولی بازم دوسش دارم نمیدونم چیکار کنم لطفا راهنمایی کنین ممنون😔❤️

    پاسخ
  • با سلام ممنون از مقاله تون فقط اینکه چرا صرف در مورد خیانت مردها و اینکه خانومها چه طوری می تونن با وجود دانستن این موضوع زندگی را ادامه بدهند صحبت کردید چرا در مورد خیانت خانومها و اینکه دلایل اون چی می تونه باشه؟ و اینکه یک مرد متوحه بشه که چه کمیودهایی در زندگیش باعث خیانت زنش شده و بپذیره و بخواد اون زندگی را برگردونه نزدید؟؟؟؟!!!
    با توجه به اینکه در این دوره متاسفانه خیانت از طرف زنان هم خیلی زیاد شده

    پاسخ
    • محمد عباسی
      بهمن 27, 1400 16:37

      سلام.
      صبوری کنیدحتما در این زمینه نیز اتفاقات بسیار خوبی رو در بخش مشاوره آسا وکیل رقم خواهیم زد.
      ممنون از شما.

      پاسخ
  • سلام .
    من یک مرد هستم که گرفتار شک و بد گمانی همسرم شدم.داستان از این قراره…
    من هرگز خیانت خوشم نیومده اساس زندگی هم پایبندی به اصول زندگی زناشویی هست.
    یک روز از روی دل سوزی کمک یه بنده خدا کردم در ضمن من ۳۵سالمه و اون بنده خدا ۱۵سالش بودش سوال حقوقی داشت من جوابشو دادم با اینکه اون دختر با همسرم هم حرف زد واقعیتو به همسرم گفت اما همسرم ابروی منو جلو خانوادش همه برد نصف خانوادشون با اون دختر حرف زدن اما همسرم فقط منو متهم به خیانت کرد خیلی چیزا از سایت شما میخوندو سر من پیاده میکرد ولی من هنوزم بهش خیانت نکردم بعد از یک سال..دیگه علاقه گذشته رو بهش ندارم فقط بخاطر خوبی های گذشتش کنارش موندم.
    خاستم بگم شما تو سایتتون زدین خیانت مرد به زن اینم اضافه کنید که ممکنه زن خودش باعث بشه بی مهری زن یه مرد رو نابود میکنه.شک بزرگترین دشمن زندگیه .شک مث خوره میمونه تا از بین نبره تموم نمیشه .

    پاسخ
    • محمد عباسی
      بهمن 27, 1400 16:46

      سلام.
      ممنون از شما که نظرتون رو با ما به اشتراک گذاشتید.
      بله همینطوره شک و تردید میتونه پایه های زندگی رو سست کنه.

      پاسخ
    • لازم به ذکره که ازدواج یک قرارداد هم هست که توش شما خودت پذیرفتی که با همسرت باشی پس تا زمانیکه اون قرارداد پابرجاست از نظر قانونی هم شما حقی برای با کس دیگری بودن نداری جدا از انصاف و وجدان و اخلاق ووو . پس خیانت نکردن لطفی به همسر نیست و جدا از احترام داشتن برای خود و همسر یک وظیفه قانونی و وجدانی و اخلاقی و منطقی هم هست. ازدواج در حقیقت هم یک مورد تیمی هست و اگر درست انجام گرفته باشه حتی در صورت نبودن رمانس هم همچنان افراد باید بخوان که توی اون تیم بمونن. با مواردی که شما گفتی به نظرم باید ریشه یابی کنی چون شک در سوتفاهم هست. پس ریشه یابی کنید، با همسر حرف بزنید، ببینید چه چیزی به ایشون این ایده رو داده که شما خائنی و سوتفاهمهارو رفع کن. شاید دلیل شکش هم از اول همین بوده که کاملا دیده که شما “علاقه تونو” از دست دادین وگرنه اگر ایشون از عشق شما و وفاداری شما به خودش اطمینان داشت به اندازه کافی ایشون شکی نمی کرد. یا دعوتش کنید که بیشتر در محیط کاری شما هم حضور داشته باشه که خودشون مشاهده کنند که شما خائن نیستید.

      پاسخ
  • شما تو پاسخ ها تون فقط نصیحت به طلاق کردید که ایران پر بشه از مطلقه ها و این زنهای مطلقه فردا میرن به زندگی بقیه آسیب میزنن اینا فقط الآن که مورد خیانت قرار گرفتن مظلوم نمان شما چ میدونید چه شخصیت هایی دارن و به زندگی چه کسایی آسیب زدن ،یاد بدید چجوری میشه با زنی که به خودش اجازه میده وارد یه رابطه با مرد متاهل بشه برخورد کرد که درس عبرتی برا بقیه بشه

    پاسخ
  • سلام نزدیک ۱۱ ساله ازدواج کردم صاحب دو فرزند دختر ۴ ساله و ۷ماهه نمیدونم میشه اسمشو خیانت گذاشت یا نه ولی شوهرم بیش از اندازه به خواهرش بها میده هرموقع جایی بریم که خواهرش باشه منو بچه هاشو ول میکنه دو سه ساعتی با خواهرش خلوت میکنه بیرون میرن باهم یه جایی میشینن کنار هم به حرف زدن اگه اعتراض کنم میگه ما خواهر برادریم رابطه مون عادیه درصورتی که خیلی از اطرافیان هم که دیدن تعجب کردن میگن بهم چرا اینطورین براشون غیر عادین
    اوایل ازدواجمون اینطوری نبود خیلی باهام خوب جوری که خواهرش صداش دراومده بود بهم میگفت از وقتی تو اومدی کمتر به من زنگ میزنه سراغمو میگیره
    کلی الان ۳ چهار سالی برعکس شده روابطش خیلی باهاش خوب شدهو روابط ما سرد هرچیزکوچک خونه رو براش میگه بیشتر حرف زدنمون باهم سر بپه هاس حتی رک بهم میگه خواهرمو به تو ترجیح میدم
    نمیدونم چکار کنم؟

    پاسخ
  • سلام من زنی ۲۳ ساله هستم ۷ساله شوهرم یهم خیانت میکنه همه جوره بهش محبت کردم یعنی هیچی براش کم نذاشتم ولی اون بهم خیانت میکنه من قبل اینکه دخترم به دنیا بیاد میخواستم ازش طلاق بگیرم ولی اون طلاقم نمیده الان هم که دختری ۴ ساله دارم اصلا نمیتونم ازش طلاق بگیرم چند بار خواستم بادخترم‌برم ولی باز شوهرم نذاشت خودش خیانت میکنه خودش هم طلاقم نمیده موندم من با اون چیکار کنم فقط با اون دختره میره میگرده خرج میکنه اصلا به من اهمیت نمیده اگه بگم تو این ۷ سال یه بار هم که شده باهاش بیرون نرفتم باورتون میشه؟ خیلی خسته شدم خودمم خونه زندگی ندارم تو خونه مادرشوهرم زندگی میکنم میشه شما یکم کمکم کنید موندم تو یه بن بست

    پاسخ
  • سلام من ۲۶سالمه ودوساله که ازدواج کردم دوران عقدم گوشی همسرمو که چک کردم دیدم با دوست دختر قبلیش صحبت میکرد بیشتر صحبتاشون ناراحتیای رابطشون بود که چرا از هم جدا شدن من به همسرم گفتم معذرت خواهی کرد گفت بلاکش میکنم و تموم شد ولی بعد دوباره من دیدم باهاش صحبت میکنه وهر سری من فرصت میدام ولی هیچ فایده ای نداشت و فقط منو توی این دوسال تحقیر میکنه که خیلی ناراحت میشم از رفتارش جلوی دیگران بامن ولی بعضی اوقات میگه دوست دارم که باهات ازدواج کردم

    پاسخ
  • پاسخ

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
برای ادامه، شما باید با قوانین موافقت کنید